پشت پرده ماجرای قتل خانم ترانه موسوی از زبان مهدی کروبی
در 2009/08/17
مهدی کروبی در تازه ترین اظهارات خود که روز یکشنبه صورت گرفت از ماجرای قتل ترانه ی موسوی و فیلمی که در این مورد از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شده، پرده برداشت. او در عین حال، در اظهارات مشروح خود تصریح کرد چنان چه روندهای فعلی ادامه یابد، حقایق دیگری را نیز افشا خواهد کرد ...
مهدی کروبی در تازه ترین اظهارات خود از ماجرای قتل ترانه ی موسوی و فیلمی که در این مورد از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شده، پرده برداشت. او در عین حال، در اظهارات مشروح خود تصریح کرد چنان چه روندهای فعلی ادامه یابد، حقایق دیگری را نیز افشا خواهد کرد.ماجرای ترانه ی موسوی چه بود؟مهدی کروبی در بخشی از اظهارات خود به این موضوع پرداخت و چنین گفت:"من از پشت پرده این ماجرا می گویم تا ببینم کسانی که در مزمت دروغگویی صحبت می کنند برآشفته خواهند شد و در برابر این دروغ گویی موضع گیری کنند."وی چنین ماجرا را شرح داد: "مدتی پیش در سایت ها، خبری منتشر شد مبنی بر اینکه خانم ترانه موسوی به همراه تعدادی دیگر در حاشیه مراسم مسجد قبا ربوده شده است. مدتی بعد هرچند که تعدادی از همان بازداشت شدگان آزاد شدند ولی ترانه موسوی آزاد نشد و سپس اعلام کردند که خانواده اش بیایند و جنازه اش را تحویل بگیرند. در همان زمان به جای آنکه تحقیقاتی درباره این موضوع انجام شود در مقابل هیاهوی رسانه های بیگانه برخی مسئولان در اندیشه طراحی سناریویی برای به انحراف کشاندن این موضوع در داخل و خارج بودند. بنابراین طراحان نابغه و مدیرانی دوراندیش سناریویی را نوشتند. برای اجرای این سناریو به وسیله فردی که نام او را نمی برم متوجه شدند که خانواده ای عروسی دارند به نام ترانه موسوی که در کانادا زندگی می کند و تنها نیاز به ان بود که به صحنه سازی بپردازنند و خانواده این دختر را وادار به انجام مصاحبه ای کنند که در ان بگویند دخترشان زنده است و در کانادا زندگی می کند. پس چند نفر از افراد نظامی، انتظامی و اطلاعاتی که چهره هایی شناخته شده هستند به منزل این خانواده محترم و شریف می روند و خطاب به خانواده می گویند که ترانه موسوی دچار سانحه سوختگی شده و برای انکه معلوم شود این عروس انها هست یا خیر بیایند و جنازه اش را تحویل بگیرند. در همین هنگام پدرخانواده می گوید که عروس ما در ایران زندگی نمی کند و چون بزرگان خانه اهل سیاست نبوده و چهره های علمی هستند بسیار ساده به این موضوع نگاه کردند.در همین حال پدر خانواده به پسرش که یکی از چهره های علمی و سیاسی است تلفن می کند و می گوید که چنین ماجرایی روی داده و شماره تلفن دیگر پسرش شوهر ترانه را می خواهد که فرزندش به او می گوید برادرش برای انکه بداند موضوع از چه قرار است به کانادا رفته و هنوز نرسیده که بتوانند با او تماس بگیرند. در همین حال مادر متوجه می شود که چنین اتفاقی افتاده و از حال می رود و به بیمارستان منتقل می شود. پدر خانواده وقتی که متوجه می شود قضیه جدی است برای بار دوم با پسرش تماس می گیرد که او متوجه می شود قضیه بیخ پیدا کرده و بنابراین خود را شتاب زده به منزل می رساند. او مشاهده می کند که چند نفری در خانه حضور دارند که برخی از انها از چهره هایی هستند که در دوران دفاع مقدس حضور داشته اند که این موضوع مرا به یاد سخنی از شهید حمید باکری می اندازد که می گفت: "ای کاش ما درجبهه ها به شهادت برسیم زیرا اگر ماندیدم معلوم نیست که چه بلایی بر سرمان آید و جز چه جمعیتی باشیم".این آقا که دارای آگاهی سیاسی بود هنگامی که با این افراد صحبت می کند می گوید که نزد من این حرف ها را نزنید چرا که من می دانم اصل قضیه چیست و حتی این اصطلاح را به کار می برد که پیش کولی ملق نزنید. آن افراد نیز چون متوجه آگاهی این فرد می شوند از این جهت با او صحبت می کنند که برای حفظ نظام و در مقابله با جنجال سازی های رسانه های بیگانه به صلاح است که با انها همکاری کنند. در همان حال اعضای خانواده گفته اند که شما از ما چه می خواهید؟ آنها می گویند که شما در مقابل دوربین قرار بگیرید و بگویید که ترانه زنده است. برادر شوهر ترانه ابتدا مخالفت می کند و می گوید که اصل این قضیه صحیح نیست و از سوی دیگر ما هم تاحدودی چهره هایی شناخته شده هستیم و البته از انها پرسیده که چنانچه چنین کاری انجام شود با ترانه واقعی چه کار خواهند کرد که ان افراد گفته اند که شما به این کارها کاری نداشته باشید و نگران نباشید. همچنین این خانواده گفته اند عکسی که شما دارید عروس ما نیست که انها می گویند شما به این کارها کاری نداشته باشید.در همین حال برادر شوهر ترانه که یکی از چهره های علمی و سیاسی بوده است تحت تاثیر قرار می گیرد و فکر می کند که با انجام چنین کاری در مقابل سوءاستفاده بیگانگان ایستادگی می شود ولی او پیشنهاد می کند که بروند و با پدر و مادر ترانه صحبت کنند. در همین حال این افراد شماره تلفن منزل آنها را جویا می شوند که برادر شوهر ترانه می گوید بنابراینکه انها منزلشان را تغییر داده اند ما شماره ای از انها نداریم و بردارم هم به مقصد نرسیده که از او شماره شان را بگیریم. پدر شوهر ترانه نیز می گوید که شاید حاج خانم (همسرش) شماره ای در اتاقش داشته باشد ولی بنابر اینکه همسرش به بیمارستان منتقل شده بود در اتاقش بسته بود و کلید نبود که افراد حاضر تصمیم می گیرند که در اتاق را بشکنند که با ممانعت اعضای خانواده رو به رو شده اند که خطاب به این افراد گفته اند شما بروید و ما خودمان سعی می کنیم شماره تلفن انها را پیدا کنیم. ولی جالب توجه اینکه قبل از انکه اعضای این خانواده شماره تلفن پدر و مادر ترانه را پیدا کنند انها خودشان تلفن را پیدا می کنند. در همین راستا برادر شوهر ترانه با پدر مادر وی تماس می گیرد و می گوید که شما تنها تا این اندازه صحبت کنید و خطاب به این آقایان می گوید که این خانواده در جریان موضوع نیستند و در این اندازه تنها با انها صحبت کنید. چنین شد که مادر و پدر ترانه موسوی در مقابل دوربین قرار گرفتند و گفتند که دخترشان زنده است و در کانادا زندگی می کند. البته بعد از اینکه این خانواده متوجه شده اند که اصل ماجرا چه بوده است بسیار ناراحت شده اند و می خواستند که ماجرا را بازگو کنند که همین برادر شوهر ترانه به انها گفته که حرفی نزنید و گرنه سرنوشت شما معلوم نیست که چه شود."
مهدی کروبی در تازه ترین اظهارات خود از ماجرای قتل ترانه ی موسوی و فیلمی که در این مورد از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شده، پرده برداشت. او در عین حال، در اظهارات مشروح خود تصریح کرد چنان چه روندهای فعلی ادامه یابد، حقایق دیگری را نیز افشا خواهد کرد.ماجرای ترانه ی موسوی چه بود؟مهدی کروبی در بخشی از اظهارات خود به این موضوع پرداخت و چنین گفت:"من از پشت پرده این ماجرا می گویم تا ببینم کسانی که در مزمت دروغگویی صحبت می کنند برآشفته خواهند شد و در برابر این دروغ گویی موضع گیری کنند."وی چنین ماجرا را شرح داد: "مدتی پیش در سایت ها، خبری منتشر شد مبنی بر اینکه خانم ترانه موسوی به همراه تعدادی دیگر در حاشیه مراسم مسجد قبا ربوده شده است. مدتی بعد هرچند که تعدادی از همان بازداشت شدگان آزاد شدند ولی ترانه موسوی آزاد نشد و سپس اعلام کردند که خانواده اش بیایند و جنازه اش را تحویل بگیرند. در همان زمان به جای آنکه تحقیقاتی درباره این موضوع انجام شود در مقابل هیاهوی رسانه های بیگانه برخی مسئولان در اندیشه طراحی سناریویی برای به انحراف کشاندن این موضوع در داخل و خارج بودند. بنابراین طراحان نابغه و مدیرانی دوراندیش سناریویی را نوشتند. برای اجرای این سناریو به وسیله فردی که نام او را نمی برم متوجه شدند که خانواده ای عروسی دارند به نام ترانه موسوی که در کانادا زندگی می کند و تنها نیاز به ان بود که به صحنه سازی بپردازنند و خانواده این دختر را وادار به انجام مصاحبه ای کنند که در ان بگویند دخترشان زنده است و در کانادا زندگی می کند. پس چند نفر از افراد نظامی، انتظامی و اطلاعاتی که چهره هایی شناخته شده هستند به منزل این خانواده محترم و شریف می روند و خطاب به خانواده می گویند که ترانه موسوی دچار سانحه سوختگی شده و برای انکه معلوم شود این عروس انها هست یا خیر بیایند و جنازه اش را تحویل بگیرند. در همین هنگام پدرخانواده می گوید که عروس ما در ایران زندگی نمی کند و چون بزرگان خانه اهل سیاست نبوده و چهره های علمی هستند بسیار ساده به این موضوع نگاه کردند.در همین حال پدر خانواده به پسرش که یکی از چهره های علمی و سیاسی است تلفن می کند و می گوید که چنین ماجرایی روی داده و شماره تلفن دیگر پسرش شوهر ترانه را می خواهد که فرزندش به او می گوید برادرش برای انکه بداند موضوع از چه قرار است به کانادا رفته و هنوز نرسیده که بتوانند با او تماس بگیرند. در همین حال مادر متوجه می شود که چنین اتفاقی افتاده و از حال می رود و به بیمارستان منتقل می شود. پدر خانواده وقتی که متوجه می شود قضیه جدی است برای بار دوم با پسرش تماس می گیرد که او متوجه می شود قضیه بیخ پیدا کرده و بنابراین خود را شتاب زده به منزل می رساند. او مشاهده می کند که چند نفری در خانه حضور دارند که برخی از انها از چهره هایی هستند که در دوران دفاع مقدس حضور داشته اند که این موضوع مرا به یاد سخنی از شهید حمید باکری می اندازد که می گفت: "ای کاش ما درجبهه ها به شهادت برسیم زیرا اگر ماندیدم معلوم نیست که چه بلایی بر سرمان آید و جز چه جمعیتی باشیم".این آقا که دارای آگاهی سیاسی بود هنگامی که با این افراد صحبت می کند می گوید که نزد من این حرف ها را نزنید چرا که من می دانم اصل قضیه چیست و حتی این اصطلاح را به کار می برد که پیش کولی ملق نزنید. آن افراد نیز چون متوجه آگاهی این فرد می شوند از این جهت با او صحبت می کنند که برای حفظ نظام و در مقابله با جنجال سازی های رسانه های بیگانه به صلاح است که با انها همکاری کنند. در همان حال اعضای خانواده گفته اند که شما از ما چه می خواهید؟ آنها می گویند که شما در مقابل دوربین قرار بگیرید و بگویید که ترانه زنده است. برادر شوهر ترانه ابتدا مخالفت می کند و می گوید که اصل این قضیه صحیح نیست و از سوی دیگر ما هم تاحدودی چهره هایی شناخته شده هستیم و البته از انها پرسیده که چنانچه چنین کاری انجام شود با ترانه واقعی چه کار خواهند کرد که ان افراد گفته اند که شما به این کارها کاری نداشته باشید و نگران نباشید. همچنین این خانواده گفته اند عکسی که شما دارید عروس ما نیست که انها می گویند شما به این کارها کاری نداشته باشید.در همین حال برادر شوهر ترانه که یکی از چهره های علمی و سیاسی بوده است تحت تاثیر قرار می گیرد و فکر می کند که با انجام چنین کاری در مقابل سوءاستفاده بیگانگان ایستادگی می شود ولی او پیشنهاد می کند که بروند و با پدر و مادر ترانه صحبت کنند. در همین حال این افراد شماره تلفن منزل آنها را جویا می شوند که برادر شوهر ترانه می گوید بنابراینکه انها منزلشان را تغییر داده اند ما شماره ای از انها نداریم و بردارم هم به مقصد نرسیده که از او شماره شان را بگیریم. پدر شوهر ترانه نیز می گوید که شاید حاج خانم (همسرش) شماره ای در اتاقش داشته باشد ولی بنابر اینکه همسرش به بیمارستان منتقل شده بود در اتاقش بسته بود و کلید نبود که افراد حاضر تصمیم می گیرند که در اتاق را بشکنند که با ممانعت اعضای خانواده رو به رو شده اند که خطاب به این افراد گفته اند شما بروید و ما خودمان سعی می کنیم شماره تلفن انها را پیدا کنیم. ولی جالب توجه اینکه قبل از انکه اعضای این خانواده شماره تلفن پدر و مادر ترانه را پیدا کنند انها خودشان تلفن را پیدا می کنند. در همین راستا برادر شوهر ترانه با پدر مادر وی تماس می گیرد و می گوید که شما تنها تا این اندازه صحبت کنید و خطاب به این آقایان می گوید که این خانواده در جریان موضوع نیستند و در این اندازه تنها با انها صحبت کنید. چنین شد که مادر و پدر ترانه موسوی در مقابل دوربین قرار گرفتند و گفتند که دخترشان زنده است و در کانادا زندگی می کند. البته بعد از اینکه این خانواده متوجه شده اند که اصل ماجرا چه بوده است بسیار ناراحت شده اند و می خواستند که ماجرا را بازگو کنند که همین برادر شوهر ترانه به انها گفته که حرفی نزنید و گرنه سرنوشت شما معلوم نیست که چه شود."
برخی اگاهان بر این باورند که سناریوهای اخیر که از طرف صدا سیما برای انحراف افکار عمومی پخش میشود با دستور مستقیم خامنهای و با کارگردانی مهران مدیری انجام میشود.
1 comments:
معلومه چرت پرت میگی تابلو
Post a Comment