شکايت خانواده منوچهر محمدي عليه فضائل عزيزان توسط دادگاه لوس انجلس رد گرديد.

از بي دادگاه هاي انقلاب ايران تا دادگاه هاي لوس انجلسي امريکا
بعد از انتشار مطلب روشنگرانه فضائل عزيزان تحت عنوان (افشاي حرکات اخير وزارت اطلاعات در امريکا و عوامل ميداني اشان در داخل امريکا )که حتي در روزنامه حکومتي نيز البته به صورت ناقص و جهت دار انتشار يافت،(لينک کيهان)عبدالرضا اشرف پور(دائي ناتني منوچهر محمدي)در اقدامي تلافي جويانه به نمايندگي از خانواده محمدي شکايتي در دادگاه لوس انجلس مطرح کرده بودند که به علت واهي بودن شکايتشان دادگاه شکايتشان را رد کرد(تصوير حکم صادره از دادگاه لوس انجلس)
لازم به توضيح است که اين شکايتهاي واهي جهت تحت فشار قرار دادن اقاي عزيزان انجام شده بود و بدين نحو تلاش داشتند که اقاي عزيزان را مجبور کنند خبر منشره توام با اسناد را از سايتش حذف کند،که خوشبختانه با توجه به استقلال دستگاه قضائي امريکا،نتوانستند به اهداف غير قانوني خود برسند.

اقاي عزيزان همچنين پيشتر اعلام کرده بود که اينگونه فشارها مانع از افشا گري هايش عليه عوامل ج.ا نخواهد بود

اطلاعيه

هم ميهنان عزيز،متاسفانه عوامل ج.ا در امريکا به طرق مختلف در ميان اپوزيسيون و حتي به برخي از رسانه هاي امريکائي چون صداي امريکا،نفوذ وبا تشکيل باند هاي مخفي و با سوئ استفاده از امکانات دولتي امريکا ضمن ايجاد ديکتاتوري رسانه اي،با بخشي از حاکميت و حتي سرويس هاي اطلاعاتي نظام در تماس هستند ، خوشبختانه بسياري از انها توسط مدارک مستند ارسالي از سوي هم ميهنان افشا شده اند،هر چند بعد از انتشار اسناد با تهديد هاي فراواني مواجه شده ام ولي هيچ کدام از انها مانع از اطلاع رساني ام نشده و نخواهد شد.
در هفته هاي اخير توسط برخي افراد همچون م.م و ا.ب تهديداتي بر عليه من شده ولي از سوي ديگر مدارکي نيز عليه اين عوامل به سايت ارسال شده است که در حال بررسي انها جهت انتشار ميباشم،ولي در عين حال جهت تکميل تحقيقات نياز به مدارک و ادله بيشتر يک ضرورت است از اين رو از همه کساني که اطلا عات و مدارکي عليه عوامل ج.ا در خاک امريکا دارند،صميمانه درخواست ميکنم که اسناد و اطلاعات خود را به اين وبسايت ارسال دارند.

ما را ز سر بریده میترسانی؟؟!

ما را ز سر بریده میترسانی؟؟!
گر ما ز سر بریده میترسیدیم
در مجلس عاشقان نمیرقصیدیم

افشاي حرکات اخير وزارت اطلاعات در امريکا و عوامل ميداني اشان در داخل امريکا

کسانيکه خود در کشته شدن اکبر محمدي نقش دارند،اکنون با قرار گرفتن زير تابوت او و مخفي شدن پشت نامش،به نفع جمهوري اسلامي و بر عليه آزاديخواهان اقدام ميکنند.
بعد از مرگ مشکوک اکبر محمدي در زندان ،منوچهري محمدي به مرخصي فرستاده ميشود و بنا بر گفته خودش به صورت غير قانوني به عراق و سپس به ترکيه ميرود تا از طريق سفارت امريکا در انکارا به امريکا منتقل شود،اما در ترکيه بازداشت و بعلت ورود غير قانوني به ان کشور،به عراق مسترد ميشود
و از عراق با هواپيماي نظامي به امريکا منتقل ميشود،اين روايتي است که محمدي خودش در رسانه ها ساخته و پرداخته بود.
اما شواهد و مدارک مستددل انکار ناپذيري وجود دارد که گفته هاي منوچهر محمدي را با ترديد جدي مواجه ميسازد ونشان ميدهد که منوچهر محمدي به اتفاق شخصي بنام عليرضا رنجبر ،کاملا قانوني و با پاسپورت رسمي ج.ا و با هماهنگي نيرو هاي امنيتي رژيم از طريق مرز زميني بازرگان مستقيما به ترکيه وارد ميشوند (
تصوير پاسپورت منوچهر محمدي)،(تصوير پاسپورت عليرضا رنجبر)ودر ترکيه با هماهنگي مغز متفکر و تئوريسين ج.ا نبي الله نجفي معلم يا همان مراد معلم ،پاسپورتهاي رسمي ج.ا به وي سپرده ميشود،و طي يک سناريوي از پيش طراحي شده ،قرار بر اين ميشود که محمدي با مراجعه به سفارت امريکا در انکارا مدعي شود که از ايران به صورت غير قانوني به کمک شخصي به نام عليرضا رنجبر خارج و به عراق امده و از عراق هم به ترکيه و...اما گويا از بد حادثه زماني که پليس ترکيه از وي مدارک شناسائي و پاسپورتش را مطالبه ميکند،وي از ارائه پاسپورت خودداري ميکند و درست به همين دليل يعني ورود غير قانوني بازداشت وسپس چون خودش ادعا کرده بود از عراق وارد ترکيه شده،وي را به عراق مسترد ميکنند و نهايتا نيز با همان سناريوي قبلي ،توسط هواپيماي نظامي امريکائيها به آلمان و سپس به امريکا منتقل ميشود.
اقاي منوچهر محمدي در بنياد ملي دمکراسي به همراه علي افشاري مشغول به کار ميشود،اما ديري نميگذرد که به علت شکايت يکي از کارمندان خانم ،به علت فساد اخلاقي و اذيت و آزار جنسي از ان بنياد اخراج ميشود ،اما باز اين پايان ماجرا نيست،منوچهر پس از اين افتضاح راهي شهر لوس انجلس ميشود و در انجا نيز با نشان دادن کارت فعاليت حقوق بشري خود و تصويرش در کنار جورج بوش،با وعده ازدواج دادن موجبات فريب
يک خانم امريکائي را فراهم مياورد،و اقاي محمدي بعد از سوئ استفاده هاي جنسي و مالي ،ايشان را به حال خود رها ميکند و نهايتا نيز اين خانم با مراجعه به پليس شکايتي عليه ايشان تنظيم مينمايد
و منوچهر محمدي به اتهام تجاوز جنسي به دادگاه فرا خوانده ميشود.
منوچهر محمدي حتي در زندگي سياسي اش نيز داراي شخصيت بسيار متزلزل ميباشد ،يکي از زندانيان بنام عابد توانچه در نامه اي که سالها پيش از زندان انتشار داد،عنوان ميکند منوچهر محمدي براي انکه بتواند از زندان به مرخصي برود حاضر بود تن به هر کاري بدهد و وق
تي خبرنگاران حکومتي به داخل زندان جهت تهيه گزارش ميامدند،التماس ميکرد که از وي مصاحبه بگيرند و يکبار نيز به خاطر بيست روز مرخصي طي مصاحبه اي با نشريه حمايت زندان،از ارگان هاي قضائي و سازمان زندانها به خاطر وضعيت بسيار مطلوب!زندانها قدر داني و تمجيد کرد(
لينک مربوطه)
يکي ديگر از همبندي هاي منوچهر محمدي نقل قول ميکرد که منوچهر حتي عليه برادرش اکبر به دروغ اعتراف کرده بود که امريکائيها براي اکبر حساب بانکي باز کرده اند ...وقتي که ديگر زندانيان سياسي به اين رفتار منوچهر اعتراض کرده و به او گفته بودند که اين اعترافات دروغينت عليه اکبر ممکن است به اعدام او منجر شود،منوچهر با وقاحت جواب داده بود که اگر اکبر کشته شود،من معروف ميشوم!!(لينک مربوطه)آري جناب منوچهر خان حاضر بود به هر قيمتي معروف شود حتي به بهاي کشته شدن برادرش!منوچهر اکنون به ارزوي خود رسيده و کساني را هم که بخواهند گند کاريهاش را افشا کنند تهديد به جمع اوري امضا و صدور بيانيه تخريبي ميکند (لينک صداي منوچهر در تهديد نگارنده اين نوشتار)
نبي الله نجفي معلم (مراد معلم)و چگونگي ارتباطش با خانواده محمدي
نبي الله نجفي معلم که يک ايراني عراقي الاصل است در تاريخ شش سپتامبر دوهزاروپنچ با نسرين محمدي در تر کيه آشنا ميشود وتوسط ويزاي ازدواج ،وي را به امريکا مياورد(
تصوير سند رسمي ازدواج معلم و نسرين محمدي)و بدين ترتيب از ان موقع وارد زندگي محمدي ها ميشود و همه چيز حتي ايميل هاي خانواده بويژه نسرين وسيمين محمدي تحت کنترل او قرار ميگيردو در واقع نقش هدايت همه اعضاي خانواده محمدي را عملا عهده دار ميشود،وقتي که خبر ازدواج نسرين محمدي با معلم 53 ساله به اطلاع اکبر محمدي در زندان ميرسد،شاهدان عيني در زندان نقل ميکنند که اکبر محمدي از شدت خشم و غضب سرش را به ميله هاي زندان ميکوبد و دچار سکته خفيف قلبي ميشود.
وي که خودش را از بريدگان سازمان مجاهدين خلق معرفي ميکند،در واقع يکي از عناصري است بنا بر گفته لري کليمن(وکيل نسرين)با وزارت اطلا عات ج.ا ارتباط داشته و اطلاعات مخالفين ج.ا را در آمريکا جمع اوري و در اختيارشان قرار ميدهد.اقاي لري کليمن طي ايميلي به نسرين محمدي اين هشدار را بيان ميکند که اقاي معلم به علت رفت و امدهاي مکرر و داشتن رابطه با سپاه پاسداران زير تيغ تحقيقات اف بي آي قرار دارد،(
تصوير ايميل لري کليمن به نسرين)
لري کليمن نيز بعد از ارسال اين ايميل هشدار اميز به نسرين محمدي،مورد حمله تلافي جويانه نبي الله معلم معلم قرار ميگيرد،به نحوي که اقاي معلم نسرين محمدي را وادار ميکند تا چنين وانمود کندکه عاشق کليمن شده وبدين نحو دوازده هزار دلار به بهانه عمل جراحي بيني اش از وي اخاذي ميکند،ولي هنگامي که لري کليمن از دادن پول بيشتر به نسرين محمدي امتناع کرد،ايشان باز با هدايت معلم افدام به انتشارايميل هاي خصوصي لري کليمن ميکند و تلاش ميکنند چنين وانمود کنند که گو اينکه کليمن براي نسرين محمدي ايجاد مزاحمت ميکند
در
اينجا و اينجا ميتوانيد،عکس هاي نبي الله معلم را بيبينيد،با همه تلاشي که داشتيم ،نتوانستيم عکسهاي بيشتري از اين عنصر بدست آوريم،ولي يکي از عکسهاي اخير،که وي را در ميان خواهران محمدي نشان ميدهد را اينجا ميتوانيد ببينيد.
منوچهر محمدي و عليرضا رنجبر تنها کساني نيستند که با طرح شوم وزارت اطلاعات و هماهنگي نبي الله معلم از ايران به صورت قانوني خارج شده اند،بلکه کساني چون عبدالرضا اشرف پور(دائي ناتني منوچهر)(
تصوير پاسپورت)و خديجه محمدي معروف به سيمين(تصوير پاسپورت) و...از ايران با هماهنگي کامل سرويس اطلاعاتي ج.ا خارج شده اند و در امريکا سکني گزيده اند،که اکنون خطر امنيتي در امريکا لحاظ شده اند،وسرويس هاي امنيتي امريکا نيز پس از انکه متوجه شده اند که چه کلاه گشادي بر سرشان توسط نبي الله معلم رفته،بنا بر گزارشات رسيده کارت اقامت دائم منوچهر محمدي را توقيف و در صدد سلب تابعيت آمريکائي نبي اله معلم هستند.
همچنين لازم به توضيح است نبي الله نجفي معلم طي سفري که به ايران داشته به نمايندگي از وزارت اطلاعات به خانواده محمدي در آمل مراجعه و بعد از انتقال بخشي از سهام سيمان تهران (
تصوير سهام انتقالي به پدر محمدي)به محمد محمدي(پدر اکبر محمدي)اقدام به اخذ رضايت از انها ميکند و متعاقب ان خليل بهراميان را از وکالت پرونده اکبر محمدي عزل مينمايند.

قسم به اسم آزادی

اطلاعيه فضائل عزيزان در مورد خبر منتشر شده در سايت ايران گلوبال



روز جمعه 21 آوريل 2010 خبري بر روي خروجي سايت ايران گلوبال با عنوان(فضائل عزيزان با شکايت منوچهر محمدي توسط اف بي آي دستگير شد)،قرار گرفت که موجبات بهت و حيرت اينجانب و نگراني دوستان و مخصوصا اعضاي خانواده ام گرديد.

در خبر منتشره در سايت ايران گلوبال ادعا شده بود که اين خبر به نقل از روزنامه لوس آنجلس تايمز نوشته شده است!با وجود آنکه بنده به محض اطلاع از اين خبر جعلي ،طي ايميلي نادرست بودن خبر را اعلام و خواهان حذف خبر شدم،اما اين خبر نه تنها ساعتها بر روي اين سايت قرار داشت بلکه به نحوي عامدانه و کاملا جهت دار،در کامنت هاي زير خبر بر عليه من توهين و اهانتهاي فراواني شد به نحوي که گوي سبقت از فحش نامه کيهان شريعمتداري را نيز ربود.
سايت ايران گلوبال بعد از ساعتها تاخير و تعلل ،نهايتا بدون پوزش خواهي از اينکه با انتشار چنين خبر سراپا کذب با آبرو و حيثيت يک شهروند ايراني بازي کرده است،خبر را حذف و طي توضيحي کوتاه و ناکافي ادعا کرد که خبر نادرست فوق را صرفا از طريق ايميل شخصي بنام رضا اشرف پور(دائي ناتني منوچهر محمدي)دريافت کرده و بدون اطلاع از صحت خبر و بدون استناد به منبع موثق،صرف دريافت يک ايميل مبادرت به انتشار کرده است..تصوير خبر
پرسش بنده از مسئولان زحمتکش و محترم ايران گلوبال اينست که چگونه خبري به نقل از روزنامه معتبر لوس آنجلس تايمز منشر ميکنند بدون آنکه حتي به خود زحمتي بدهند و به پايگاه اينرنتي اين روزنامه مراجعه و از صحت خبر اطمينان حاصل کنند؟
آيا مسئولان ايران گلوبال،اين سايت را تريبوني در جهت اطلاع رساني صحيح و دقيق ميدانند يا محلي براي تخريب آزادي خواهان و مبارزان؟
با کمال احترام و قدرداني از زحمات شبانه روزي شما در اين سايت،اما در جهت دفاع از حقوق قانوني و انساني ام ،بنده از صبح امروز تمامي مدارک موجود از انتشار اين خبر مجعول را در اختيار وکيلم قرار داده ام و از طريق حقوقي پيگير اين موضوع ميباشم و خوشبختانه مسئول حقوقي روزنامه لوس آنجلس تايم نيز در اقدامي مشابه از طريق مراجع قضائي در حال پيگيري ميباشند.
ناگفته هاي بسيار زيادي از پشت پرده اين نوع سناريو هاي مضحک وجود دارد که در فرصت مناسب ديگر به صورت مستند به اطلاع عموم خواهم رساند.

فضائل عزيزان شنبه، 1 خرداد ماه 1389 برابر با 2010-05-22
farzadazizan@yahoo.com

يک پناهنده سياسي:آقاي اوباما بوي گند فساد صداي آمريکا تان از واشينگتن تا تهران سرايت کرده است.


نامه يک پناهنده سياسي به جناب باراک اوباما :
آقاي اوباما بوي گند فساد صداي آمريکا تان از واشينگتن تا تهران سرايت کرده است.



در حالي که در اساسنامه صداي آمريکا يکي از اهداف اين رسانه تلاش براي بسط دمکراسي و نهايتا ايجاد بستر و فضاي مناسب براي دگر انديشان و فعالان ايراني است تا بتوانند ازادانه و بدور از هر گونه سانسور عقايد خود را در يک فرايند دمکراتيک بازتاب دهند،اما در عمل صداي آمريکائي که به دور از نظارت موثر تشکيل داده ايد در دست يک تعداد عناصر فاسد و ديکتاتور اداره ميشود که که بزرگترين ديکتاتوري رسانه اي را در مهد دمکراتيک ترين کشور دنيا تشکيل داده اند که بوي گند فسادشان از واشينگتن تا تهران نيز سرايت کرده و مضحکه عام و خاص شده است و بنظر ميرسد گويا احدي نيز توان رويا روئي با اين ديکتاتوري را ندارد و هر صداي منتقدشان را هم به راحتي آب خوردن(عمله ج.ا)ميخوانند.
در اين رسانه انحصاري غالبا فقط معدودي از افراد مشخص با قيافه ها و حرفهاي تکراري با عناوين تحليلگر و تفسيرگر و …حاضر ميشوند که معمولا حرف تازه اي هم براي گفتن ندارند و متاسفانه برخي از اين آقايان به اصطلاح تحليلگر نيز که در اين ويدئو ميتوانيد ببينيد به لحاظ اخلاقي فاسد در معناي اخص کلمه ميباشند ولي عليرغم آشکار بودن اين فساد که ده ها هزار نفر نيز آن را مشاهده کرده اند،دستان پنهان و آلوده به فساد ديگري ،اين تحليلگران فاسد ويک بام و دو هوا را همچنان توسط صداي آمريکا شما وبه يمن مالياتهاي مردم آمريکا بمانند همبرگر آمريکائي هر روز تحت عنوان مفسر به خورد مردم ميدهند.

کساني چون محسن سازگارا که تا ديروز در ايران ازاديخواهان و فعالان سياسي را به بند ميکشيدند شکنجه ميکردند،اکنون جناب اوباما به برکت همين صداي آمريکاي شما تغير رنگ داده و در جايگاه يک آزاديخواه دو آتيشه قرار گرفته است.لابد فردا پس فردا هم وزيران اطلاعات سابق ج.ا چون فلاحيان و محسني اژه اي از صداي آمريکا تطهير شده و ب عنوان رئيس اپوزيسيون ايراني به خورد مردم داده خواهند شد

جناب اوباما در حالي که مبارزين و ستمديگان واقعي در داخل خاک آمريکا توسط صداي امريکا بايکوت شد اند ،لات و لوتهاي کاليفرنيا که به فساد اخلاقي شهره اند و هر شش ماه يکبار هم به ايران بدون مشکل در رفت وامدند،تحت عناوين جعلي فعال سياسي به استوديوي صداي آمريکا دعوت ميشوند!و همين عناصر وقيحانه در صداي آمريکا ،از پخش شدن فيلم ندا آقا سلطان از صداي آمريکا ابراز تاسف ميکنند که اينجا ميتوانيد مشاهده کنيد.
آري جناب اوباما، صداي آمريکاي شما .صداي آمريکاي عجيبي شده است که به هر چيزي شبيه است جز صداي آمريکا.
حتي خود مجريان چون مهدي فلاحتي به مجري ديگر صداي امريکا هتاکي و فحاشي ميکند که قطعا اولين نمونه ان نبوده و آخرينشان هم تا زمانيکه تدبيري نکنيد نخواهد بود.

در چنين فضاي مشمئز کننده اي طبيعي است که فعالان سياسي و جوانان و دانشجويان که تحت شکنجه رژيم ج.ا قرار گرفته اند ،جايگاهي در صداي امريکا ندارند،در چنين فضائي فضائل عزيزانها که روزگاري به خاطر مصاحبه با همين رسانه هاي آمريکائي در داخل ايران مورد شکنجه قرار گرفته اند به جرم غير فارس زبان بودن وانتقاد از صداي آمريکا نميتوانند از صداي آمريکا براي بيان عقايدشان استفاده کنند ،هر چند شکنجه شده باشند يا به زندان رفته باشند.(لينک گزارش شکنجه در راديو آلمان)
جناب اوباما اگر به پرونده پناهندگي راقم اين سطور نيم نگاهي اجمالي داشته باشيد به روشني و با مدارک مستدلل موجود مشاهده خواهيد کرد که يکي از دلايلي که منجر به شکنجه و دستگيري ام در ايران شده بود همين مصاحبه هاي حقوق بشري ام با رسانه هاي فارسي زبان آمريکائي بود ،رژيم شکنجه ام ميکرد تا صدايم را خفه کند ولي اکنون در آزادترين کشور دنيايعني آمريکا،همين عناصر فاسد وديکتاتور صداي امريکاي حضرتعالي ،به اين خواسته ج.ا جامعه عمل پوشانده اند

جناب اوباما ،امثال ماها که به جرم ابراز انديشه و عقيده امان در ايران دستگير و زنداني شديم،اکنون در کشور شما از کدامين تريبون بايد فرياد درد و مظلوميت خود را سر دهيم.آقاي اوباما اين صدا در تلاش براي شنيده شدن است.
با احترام:فضائل عزيزان از آتلانتاtel:4046451316



Fazail Azizan– indian creek way clarkston,ga 30021

مدير سايت بالاترين به اتهام کلاهبرداري در آمريکا تحت تعقيب قضائي قرار گرفت.

سايت بالاترين از ماها پيش با غير فعال کردن ارسال دعوتنامه در وبلاگ رسمي خود که در اينجا ميتوانيد مشاهده کنيد،از موسسات و اشخاص حقوقی دعوت کرد تا جهت دريافت دعوتنامه و ايجاد نام کاربري يا به اصطلاح “شناسه معتبر ”مبلغ 50 دلار به حساب انان واريز شود.
وبسايت انجمن حمایت از حقوق دمکراتیک زندانیان سیاسی نيز که داراي شماره ثبت رسمي ميباشد با پرداخت مبلغ فوق که در اينجا و اينجا ميتوانيد اسناد پرداخت وجه به حساب بالاترين را مشاهده نمائيد ،در خواست ايجاد شناسه معتبر را از سايت بالاترين کرد.اما با گذشت يک هفته و عدم ايجاد شناسه معتبر ،نماينده انجمن در آمريکا با شماره 0016503530000 که از طرف سايت بالاترين به عنوان شماره تماس با بالاترين قيد شده بود تماس گرفت که در نهايت متوجه شديم که اين شماره تماس متعلق به يک آمريکائي به نام…ميباشد و اصلا ربطي به سايت بالاترين ندارد،خود اين شخص نيز اذعان کرد که روزانه چندين نفر به شماره او زنگ ميزنند و سوالاتي در مورد پولهاي پرداختي اشان دارند.
نهايتا دبير اجرائي انجمن با طرح شکايت عليه مدير سايت بالاترين در آتلانتا،،درخواست پيگرد قضائي ايشان را نموده است که تحقيقات اوليه در دادگاه آتلانتا آغاز شده است وتا کنون نه نفر که بدين ترتيب مورد سوئ استفاده قرار گرفته اند از شاکيان اين سايت ميباشند.

گزارش تلويزيون abc از پناهندگي و همکاري شهرام اميري با سيا در آمريکا

فيلم مصاحبه با امام زمان

A letter to the CHIEF OF MINISTRY OF FOREIGN AFFAIRS OF US


DEAR HONORABLE CHIEF OF MINISTRY OF FOREIGN AFFAIRS OF US

AZARBAYJANIAN VOICES ARE TRYING TO BE HEARD BY THE OFFICIALS OF THE USA

America is being known as a pioneer of democracy and its principles and each year with allotting a special budget is going to fight with censorship and the foes of the democracy .In despite of that the budget of voice of America is being provided from the source of American taxes,it has been turned out to a center for cencoring the voice of other nations and attacking to none Persian speakers nations.Although the voice of America claims that publication of true and neutral ,accurate and balanced news and respecting to the idea of the all nations are it’s essential duty and policy,but in spite of it’s claim,it’s dictatorship and it’s censoring has outstripped the most autocratic regimes.It would be sufficient to ask from your counsellors to provide a list of Azarbayjanian political activist that are the resident of US ,and then you wil recognize that how they have been ignored and have been put aside from the section Persian of VOA by the fars fascism in VOA ,just because of their origin and language. For example Fazail Azizan and Alireza Ardabili are tow azarbyjanian activist,resident in us.Each one of these azarbayjanian activist has been endured lots of tortures and disasters in the way of obtaining democracy in Iran and now in a democratic country such as America are being discriminated because of their national origion and in the same time not only no news from them are being coverd but also in fact they are being ignored and denyed because there are from Azarbayjan province.Even when some of the elited azarbayjanian are invited to VOA ,they are not allowed to express their own demands and ideas freely and they are being forced to follow the opinion of fars fascism.

For instance we can point to one of the program called(Tafsire Khabar)in January month that the speaker of the program (Chalangi) obviously is trying to deny and censor the demands and the views of other nations(none Persian speakers)by asking a directional question from the guests of the program.

Sorry to say that the employees of VOA who are get paid from the governmental budget and are supposed to follow the policy of VOA in order to spread the democracy and humanity values all over the world ,are abusing from their positions in censoring other nation’s demands and forcing their own and personal opinion in media against human rights which certainly these kind of interperetations are against the rules and policy of VOA that represent the voice of usa.

We believe that the formal officials of USA and especially the main director of VOA are not aware of these kinds of discriminations,because they do not know Persian language to track the programs or probably do not get the news about what going on this media from the reliable sources and advisers,so we decided to publicate this letter attaching a short video of voa’s program as an example and we insistly request from the involving and formal officials to investigate these issues and finally put an end to these kinds of discriminations against other nations.

respectfully : Fazail azizan

فيلم چگونگي دستگيري امير حسين اردبيلي توسط آمريکائيها(با زير نويس فارسي)

محسن رضائي رهبري را به نفهمي متهم کرد

بعد از بيانيه اخير مهندس موسوي ،محسن رضائي در واکنشي سريع ،صرفا با استناد به ان بخش از بيانيه که در آن لزوم پاسخگو کردن دولت با استفاده از قوه قضائيه ومجلس،آورده شده است؛ضمن مثبت ارزيا بي کردن آن،استدلال کرده بود که موسوي با عقب نشيني از مطالبات اوليه که همان نفي دولت بود،اکنون به دولت رسميت بخشيده و در ادامه با ابراز شادماني شگرف طي يک نامه سرگشاده از آقاي خامنه اي درخواست ارايه رهنمون نموده بود ،که گويا آنچنان که ازمطلب انتشاري در مورخه یکشنبه 13 دي 1388 تحت عنوان(از شما بعيد بود...!)برمي آيد ،اين نامه خشم وغضب مقام معظم را در پي داشته است.در اين مطلب خامنه اي از زبان حسين شريعتمداري ضمن کم درک وفريب خورده خواندن محسن رضائي،از علني کردن نامه به شدت انتقاد ووي را متهم به تعيين تکليف کردن به مقام رهبري نموده ودر ادامه ضمن دو رويه سکه عنوان کردن بيانيه موسوي و رضائي و کلي تعبير و تفسير و عتاب هاي گزنده،برادر رضائي را مشفقانه نصيحت ميکند تا ديگر فريب دشمنان را نخورده و پا را از گليم خود فراتر نگذارد.

متقابلا نيز آقاي محسن رضائي نيز با انتشار مطلبي ديگر در سايت تابناک تحت عنوان دراماتيک(فرياد ها عليه نامه اي که فهميده نشد)که بيشتربه يک لايحه دفاعيه شبيه است با ننه من غريبم بازي و مظلوم نمائي بدون نام بردن از شريعت مداري نوشته است:از کي تا کنون درخواست ارائه رهنمون رهبري تعيين تکليف به ايشان است؟و بعد از کلي انتقادات تند از نحوه ادبيات روزمره کيهان در جهت ترويج علني خشونت مدعي شده است که هيچ نيت سوئي از علني کردن نامه اش خطاب به رهبري نداشته وهدفش نه خط ونشان دادن به رهبري بلکه خط و نشان دادن به نخبگان و خواص جامعه براي چاره جوئي و بهبود امور بوده است.
پيش بيني ميشود که بعد از اين نامه انتشاري محسن رضائي،حسين شريعتمداري با انتشار مطلبي ديگر ضمن عذر بدتر از گناه خواندن دفاعيه محسن رضايي،او را بار ديگر متهم کند که مقام معظم رهبري را به نفهمي !متهم کرده است.وبا تيتر درشت از او بپرسد:آيا از نقطه نظر برادر رضائي مقام عظمي وشامخ رهبري جزو نخبگان و خواص محسوب نميشود؟!
111

فضائل عزيزان،