مرگ امیر ساران به روایت خانواده اش
در 2009/03/07
الهه نازجو ادامه داد:" پزشک شوهرش به وی گفته است، که مرگ مشکوک بوده و آنها نمیدانند که دقیقا چه اتفاقی افتاده اما این احتمال وجود دارد که مسمویت شدید موجب دگرگونی حال امیر ساران شده باشد."***
کميته گزارشگران حقوق بشر
خبرهای بد همیشه کوتاهند. همیشه وقتی شماره زندان می افتد روی صفحه تلفن، باید بدانی که خبری هست، مخصوصا وقتی دوباره و چندباره تکرار می شود و تو نمی توانی جواب بدهی.
رسیده ای به خانه، بی خیال؛ و یکهو، خبرت می کنند که باز هم مرگی دیگر و این بار امیر ساران.
" خبرداری؟ از رجایی شهر تماس گرفتند و گفتند؟" و انگار دنیا روی سرت خراب می شود.
***
خانه شلوغ است، حالا دیگر همه آمده اند. از دور و نزدیک. به مقابل در که می رسی، هنوز در دلت خدا خدا می کنی، که در باز شود و یک نفر خندان بگوید" خبر دروغ بوده" اما صدای گریه و همهمه و لباس های سیاه رنگ، چیز دیگری می گوید.
همسر امیرساران، گوشه ای نشسته است و آرام اشک می ریزد و دیگران نیز چون او .
تلفن پشت تلفن، زنگ پشت زنگ. پیام تسلیت است که روانه می شود به سوی این خانه، اما به قول الهه نازجو، "دیگر چه فایده، وقتی همسرش نیست."
دیروز پنج شنبه منتقلش کردند به بیمارستان رجایی ، وقتی ما را خبر کردند و به بیمارستان مراجعه کردیم درحال اغما بود، وضعیتش خیلی نامناسب بود. اما جواب ندادند که چه شده " اینها را الهه نازجو همسر امیر ساران می گوید و ادامه می دهد:" درحالی که همسرم در اغما بود و توان حرکت نداشت، دست هایش را با دست بند به تخت بسته بودند."
او می گوید:" روز دوشنبه زمانی که بچه ها به ملاقات پدرشان رفته اند، حال او خوب بوده و روز سه شنبه نیز از زندان تماس گرفت و سالم بود."
با این حال بابک ساران ( پسر امیر ساران) می گوید" وقتی روز دوشنبه برای ملاقات رفتیم، او را به سالن نیاوردند به دلیل اینکه شرایط جسمانی نامساعدی داشت، اما برای اینکه مادرم نگران نشود، موضوع را به او نگفتم."
برخی از زندانیان سیاسی در زندان رجایی شهر می گویند، امیر ساران، در ماههای اخیر دارای وضعیت جسمانی نامناسبی بوده است، با این وجود دادگاه انقلاب و اداره اطلاعات شهریار درخواست های متعدد همسر وی برای گرفتن مرخصی را نادیده گرفتند.
الهه نازجو که خود نیز در سال 83 به دلیل تحصن در برابر دفتر سازمان ملل با خواست آزادی زندانیان سیاسی، بازداشت و یک ماه در بازداشتگاه 209 زندان اوین به سر برد، درحالی که گریه می کند می گوید:" چندین بار مراجعه کردم برای گرفتن مرخصی، چقدر به دادگاه گفتم اجازه بدید ببرمش بیرون از زندان، تا معالجه شود اما کسی توجه نکرد."
امیر ساران، با وجود داشتن حکم قطعی 16 سال حبس تعزیری، در طی 5 سال گذشته تنها یکبار حق استفاده از مرخصی را بدست آورد که در پایان مهلت مرخصی اش، توسط ماموران اطلاعات در منزلش بازداشت و به زندان منتقل گردید. همسر امیرساران می گوید:" یکی از پزشکان بیمارستان، گفت که عفونت سراسر بدن همسرم را گرفته بود و همچنین پزشکان برای وی تشخیص خونریزی مغزی را داده اند."
الهه نازجو ادامه داد:" پزشک شوهرش به وی گفته است، که مرگ مشکوک بوده و آنها نمیدانند که دقیقا چه اتفاقی افتاده اما این احتمال وجود دارد که مسمویت شدید موجب دگرگونی حال امیر ساران شده باشد."
خانواده ساران، با نوشتن شکایت نامه ای علیه رئیس زندان رجایی شهر و مسئول بهداری زندان، قصد دارند تقاضای کالبدشکافی جسد را بدهند. با این حال آنها می گویند که نمی دانند چه پیش خواهد آمد، آیا امیر ساران نیز به مانند سایر زندانیان سیاسی، شبانه دفن خواهد شد؟ یا مسئولان اجازه می دهند دلایل مرگ وی روشن شود.
هم اکنون پیکر این زندانی سیاسی در بیمارستان رجایی کرج قرار دارد و قرار است، فردا مطابق با دستور وزارت اطلاعات در مورد آن تصمیم گیری شود.
در مورد امیر ساران
امیر ساران، در خرداد ماه سال 82 در منزلش در شهریار بازداشت شد. وی سپس از سوی دادگاه انقلاب شهریار به اتهام تشکیل گروه غیرقانونی به تحمل 8 سال زندان محکوم شد. و با به اجرا درآمدن حکم 8 سال حبس تعلیقی اش که پیش تر به دلیل شرکت در تجمع اعتراضی در برابر هتل لاله دریافت داشته بود، مجموعا به تحمل 16 سال حبس محکوم شد. وی که در 5 سال گذشته تنها یکبار حق استفاده از مرخصی را پیدا کرد، در مصاحبه ای اعلام کرده بود که "از آن جا که خود را گناهکار نمیداند به زندان بازنخواهد گشت"
وی چندین بار درجریان اعتصاب غذای زندانیان در زندان رجایی شهر کرج، دست به اعتصاب غذا زد. و یکبار در اعتراض به بازداشت همسرش، لبهای خود را در زندان دوخت.
***
حالا دیروقت است و باید راه بیفتی از شهریار به سمت تهران. و نمیدانی که آیا این بار، خانواده ی این زندانی سیاسی، مجالی خواهند یافت تا پیکر او را تشیع کنند و مراسمی برایش برگزار کنند یا اینکه باز هم مراسمش، " اقدام علیه امنیت ملی" تلقی می شود و با چند احضار و تهدید، ناچار لغو می شود.؟
**
یادش گرامی باد
شیوا نظرآهاری
1 comments:
حمایت وبلاگنویسان ایران و افغانستان از جنبش زنان بمناسبت 8 مارس
ما, جمعی از وبلاگ نویسان ایران و افغانستان, روز جهانی زن یعنی 8 مارس را مناسبتی قلمداد میکنیم تا از طریق آن از زنان شجاع و مبارز در ایران و افغانستان حمایت کرده تا آن عزیزان را در تلاشهای مستمر برای مطالبات و احقاق حقوق مسلم و بدیهییشان ولو بشکلی جزئی یاری کرده و همدردی و حمایت خود را با آنان اعلام کنیم. همچنان که با صدور و امضای این بیانیه سعی بر این خواهیم داشت تا قلمهایمان را در این روز بزرگ در خدمت آن مبارزان قرار داده و فریادشان را در حیطه کاری و عرصه هنرنمائی خود فریاد زنیم...
Post a Comment