طرح پیشنهادی برای آغاز یک حرکت نوین سیاسی – تشکیلاتی
در 2009/01/19
حسن ماسالی
hmassali@aol.com
منظور ـ رسیدن به چند هدف:
1- پایان دادن به مناسبات "انفرادی" و ایجاد "فراکسیون های فکری – سیاسی – تشکیلاتی" و زمینه سازی برای ایجاد " احزاب مدرن اجتماعی" در روند شرکت در مبارزه اجتماعی؛
2- استمرار بخشیدن مبارزات خاص حزبی وهمآهنگ کردن مبارزات عام اجتماعی با هم پیمانان و متحدین سیاسی ؛
3- تلاش مشترک برای ایجاد " قدرت جایگزین" و برکناری رژیم حاکم در ایران؛
4- نهادینه کردن احزاب مدرن اجتماعی وسایرنهادهای ملی و دمکراسی خواهی در جامعه؛
5- بسیج و سازماندهی نیروهای تولیدی و اجتماعی و کارشناسان جامعه برای نوسازی جامعه و تکامل اجتماعی.
پیشگفتار:
بررسی رویداد های تاریخی ایران از انقلاب مشروطیت تاکنون نشان میدهند که عوامل مختلفی در شکست و ناکامی نیروهای ملی و دمکرات موثر بوده اند. یکی از این عوامل فقدان احزاب مدرن اجتماعی در ایران بوده است. بعبارت دیگر، نیروهای طبقاتی و اجتماعی ایران اکثراً مبارزات خود را در تشکل های سیاسی که خصلت " جبهه ای" و یا " جنبشی و فراگروهی " داشتند ادامه میدادند. تشکل های فراگروهی نیز براساس خصلت و کیفیت نیروهای دربرگیرنده خود،الزاماً " اهداف و مصالح عمومی جامعه" را در نظر میگیرند و تحقق خواستهای کوتاه مدت و مرحله ای را مد نظر دارند.
بررسی تاریخ تحولات سیاسی ایران نشان میدهد که حتی " حزب توده" خصلت " جبهه ای " داشت و در این "حزب" از کارگر ، دهقان تا آخوند و خوانین عضویت داشتند.
مناسبات فکری ، سیاسی و تشکیلاتی " التقاطی" موجب می شدند که مبارزه طبقاتی مخدوش گردند ونیروهای اجتماعی جامعه نمیتوانستند از سازمان یافتگی مطلوب با چشم انداز سیاسی دراز مدت، برخوردار شوند.
چنین مناسبات سیاسی و فنون سازماندهی موجب گردیدند که افراد جامعه " اتمیزه " شوند وبطور "انفرادی" در مبارزه اجتماعی شرکت کنند. وهمین امر به رشد فرهنگ " فرد گرائِی " و " فرقه گرائی" در میان ایرانیان یاری رسانده است و از طرف دیگر ، پراکندگی نیروها شرایطی مساعدی برای رخنه و جولان دادن عناصر " لمپن" ( لات – و- لوت ها) درجریانهای سیاسی ایجاد میکنند تا در درون " جنبش ملی و دمکراسی خواهی " دست به تخریب بزنند.
فقدان احزاب مدرن اجتماعی موجب فقدان " همبستگی طبقاتی" و"انسجام مبارزاتی"میشود. اما ایجاداحزاب مدرن اجتماعی به شکل گیری "رهبری دستجمعی" درجامعه یاری میرساند واز این طریق" سیاست و راهکارهای حزبی" جایگزین" سیاستبازی های فردگرایانه" میشود.
بی علت نیست که " جنبش ملی و دمکراسی خواهی ایران"پس از صد سال مبارزه هنوز نتوانسته است از استحکام تشکیلاتی و اعتبارسیاسی و اجتماعی برخوردار شود.
استقرار"حکومتهای دیکتاتوری" نقش مهمی در " پراکندگی" نیروهای سیاسی و اجتماعی داشتند، اما چنین ضعف و کمبودهائی را نباید فقط یک جانبه نگریست. عدم دوراندیشی وتوجه رهبران سیاسی و روشنفکران جامعه به امرایجاد "احزاب مدرن اجتماعی"،عامل مهم دیگری د رایجاد مناسبات " فرد گرایانه "و اتمیزه شدن مناسبا ت سیاسی و اجتماعی در ایران میباشد.
برپائی یک جنبش فراگروهی و فرا مسلکی برای جامعه ضروریست، اما " ستون فقرات " چنین جنبشی را باید " احزاب مدرن اجتماعی " تشکیل بدهند تا تداوم واستمرار مبارزه اجتماعی و همچنین رهبری دستجمعی را بطور دراز مدت درجامعه تضمین کنند.
تاریخ سیاسی صد سال گذشته ایران نشان میدهند که " جنبش ها" و جبهه ها" پس ازکسب پیروزیهای موقت ، تجزیه شده و یا فرومی پاشند ومردم دردمند ایران بعلت فقدان سازمان یافتگی مطلوب طبقاتی وفقدان ابزار تشکیلاتی و مبارزاتی دراز مدت ،در صد سال گذشته با شکست و ناکامی های پی در پی مواجه شده اند و این روند واپسگرایانه همچنان ادامه دارد.
البته هم اکنون در ایران " محافل" فراوانی ظهور کرده اند که خود را " حزب" می نامند. اما اکثر قریب باتفاق آنان خصلت " فرقه گرایانه" ویا " محفلی " و " قبیله ای " دارند. اینگونه محافل اغلب ارتباطی با اقشار و طبقات اجتماعی ندارند و خواست های" نخبه گرایانه"( الیتیستی) خود را بنام اقشار و طبقات اجتماعی مطرح میکنند و از" مدرنیسم " و سکولاریسم" گریزان هستند.
باید خاطر نشان ساخت که منظور از تشکیل"احزاب مدرن اجتماعی " اینستکه در روند مبارزات اجتماعی و در برخورد آرا و عقاید و درپیوند سازمان یافته با خواستهای مشخص اقشار و طبقات اجتماعی شکل بگیرند، نه بر اساس خواستهای " نخبه گرایانه" چند روشنفکر و یا رئیس طایفه.
بنابراین، شکل گیری احزاب مدرن اجتماعی را باید بطور سنجیده و علمی با تکیه به نیروی اجتماعی و با تکیه به مبانی سکولاریسم،پلورالیسم سیاسی، مساوات طلبی و ایجاد " همبستگی ملی ویکپارچگی کشور" پایه ریزی کرد.
روش کار:
برای این منظور و آغاز کار، پیشنهاد میکنم که گام اول رابا ایجاد فراکسیونهای مستقل فکری و تشکیلاتی بشرح زیربرداریم و سپس طی روندی درپیوند با مبارزات اجتماعی مردم ایران، "فراکسیونهای فکری – سیاسی " را از نظر کمی وکیفی به "حزب" ارتقا دهیم :
1- طرفداران اندیشه و سیاست" سوسیال دمکراسی"؛
2- طرفداران اندیشه و سیاست " لیبرال دمکراسی"؛
3- طرفداران اندیشه و سیاست " ملی گرائی "؛
4- طرفداران اندیشه و سیاست " آینده نگری".
5- طرفداران اندیشه و سیاست " سوسیالیستی"(که آماده همکاری با دگراندیشان دمکرات هستند).
الف- همه افراد و محافل که طرفدار هر یک از جریانهای فکری و سیاسی مزبور هستند، از طریق رابطین خود درداخل وخارج ازکشوربرای شکل گیری"فراکسیون فکری– سیاسی- تشکیلاتی " مطلوب خود نام نویسی کنند تا ابتدا "فراکسیون مستقل " خود را تشکیل بدهند و سپس:
ب- با مشارکت نمایندگان " فراکسیون ها"،شورای هماهنگ کننده همه ی فراکسیونها باهمدیگر نشست مشترکی داشته باشند وطرح مقدماتی اهداف ، برنامه سیاسی و برنامه عمل مبارزاتی مشترک فراگروهی و فرا فراکسیونی را تدوین کنند وکنگره یا کنفرانس مشترک نیروهای مزبور راهمزمان در اروپا و آمریکا تدارک دیده، سازماندهی کنند.
ج- هریک از فراکسیون ها ضمن همکاری مشترک با سایر فراکسیونهای هم پیمان ، راهکارهای مستقل خود را برای تشکیل " حزب " دنبال میکند ودرامورداخلی سایر " فراکسیونها" دخالت نخواهد کرد.
د- مناسبات سیاسی و تشکیلاتی و برنامه عمل مشترک نیروها( فراکسیونها) براساس اساسنامه وآئین نامه تدوین و تنظیم میشوندو پس از توافق نیروهای مزبور باجرا در می آیند.
hmassali@aol.com
منظور ـ رسیدن به چند هدف:
1- پایان دادن به مناسبات "انفرادی" و ایجاد "فراکسیون های فکری – سیاسی – تشکیلاتی" و زمینه سازی برای ایجاد " احزاب مدرن اجتماعی" در روند شرکت در مبارزه اجتماعی؛
2- استمرار بخشیدن مبارزات خاص حزبی وهمآهنگ کردن مبارزات عام اجتماعی با هم پیمانان و متحدین سیاسی ؛
3- تلاش مشترک برای ایجاد " قدرت جایگزین" و برکناری رژیم حاکم در ایران؛
4- نهادینه کردن احزاب مدرن اجتماعی وسایرنهادهای ملی و دمکراسی خواهی در جامعه؛
5- بسیج و سازماندهی نیروهای تولیدی و اجتماعی و کارشناسان جامعه برای نوسازی جامعه و تکامل اجتماعی.
پیشگفتار:
بررسی رویداد های تاریخی ایران از انقلاب مشروطیت تاکنون نشان میدهند که عوامل مختلفی در شکست و ناکامی نیروهای ملی و دمکرات موثر بوده اند. یکی از این عوامل فقدان احزاب مدرن اجتماعی در ایران بوده است. بعبارت دیگر، نیروهای طبقاتی و اجتماعی ایران اکثراً مبارزات خود را در تشکل های سیاسی که خصلت " جبهه ای" و یا " جنبشی و فراگروهی " داشتند ادامه میدادند. تشکل های فراگروهی نیز براساس خصلت و کیفیت نیروهای دربرگیرنده خود،الزاماً " اهداف و مصالح عمومی جامعه" را در نظر میگیرند و تحقق خواستهای کوتاه مدت و مرحله ای را مد نظر دارند.
بررسی تاریخ تحولات سیاسی ایران نشان میدهد که حتی " حزب توده" خصلت " جبهه ای " داشت و در این "حزب" از کارگر ، دهقان تا آخوند و خوانین عضویت داشتند.
مناسبات فکری ، سیاسی و تشکیلاتی " التقاطی" موجب می شدند که مبارزه طبقاتی مخدوش گردند ونیروهای اجتماعی جامعه نمیتوانستند از سازمان یافتگی مطلوب با چشم انداز سیاسی دراز مدت، برخوردار شوند.
چنین مناسبات سیاسی و فنون سازماندهی موجب گردیدند که افراد جامعه " اتمیزه " شوند وبطور "انفرادی" در مبارزه اجتماعی شرکت کنند. وهمین امر به رشد فرهنگ " فرد گرائِی " و " فرقه گرائی" در میان ایرانیان یاری رسانده است و از طرف دیگر ، پراکندگی نیروها شرایطی مساعدی برای رخنه و جولان دادن عناصر " لمپن" ( لات – و- لوت ها) درجریانهای سیاسی ایجاد میکنند تا در درون " جنبش ملی و دمکراسی خواهی " دست به تخریب بزنند.
فقدان احزاب مدرن اجتماعی موجب فقدان " همبستگی طبقاتی" و"انسجام مبارزاتی"میشود. اما ایجاداحزاب مدرن اجتماعی به شکل گیری "رهبری دستجمعی" درجامعه یاری میرساند واز این طریق" سیاست و راهکارهای حزبی" جایگزین" سیاستبازی های فردگرایانه" میشود.
بی علت نیست که " جنبش ملی و دمکراسی خواهی ایران"پس از صد سال مبارزه هنوز نتوانسته است از استحکام تشکیلاتی و اعتبارسیاسی و اجتماعی برخوردار شود.
استقرار"حکومتهای دیکتاتوری" نقش مهمی در " پراکندگی" نیروهای سیاسی و اجتماعی داشتند، اما چنین ضعف و کمبودهائی را نباید فقط یک جانبه نگریست. عدم دوراندیشی وتوجه رهبران سیاسی و روشنفکران جامعه به امرایجاد "احزاب مدرن اجتماعی"،عامل مهم دیگری د رایجاد مناسبات " فرد گرایانه "و اتمیزه شدن مناسبا ت سیاسی و اجتماعی در ایران میباشد.
برپائی یک جنبش فراگروهی و فرا مسلکی برای جامعه ضروریست، اما " ستون فقرات " چنین جنبشی را باید " احزاب مدرن اجتماعی " تشکیل بدهند تا تداوم واستمرار مبارزه اجتماعی و همچنین رهبری دستجمعی را بطور دراز مدت درجامعه تضمین کنند.
تاریخ سیاسی صد سال گذشته ایران نشان میدهند که " جنبش ها" و جبهه ها" پس ازکسب پیروزیهای موقت ، تجزیه شده و یا فرومی پاشند ومردم دردمند ایران بعلت فقدان سازمان یافتگی مطلوب طبقاتی وفقدان ابزار تشکیلاتی و مبارزاتی دراز مدت ،در صد سال گذشته با شکست و ناکامی های پی در پی مواجه شده اند و این روند واپسگرایانه همچنان ادامه دارد.
البته هم اکنون در ایران " محافل" فراوانی ظهور کرده اند که خود را " حزب" می نامند. اما اکثر قریب باتفاق آنان خصلت " فرقه گرایانه" ویا " محفلی " و " قبیله ای " دارند. اینگونه محافل اغلب ارتباطی با اقشار و طبقات اجتماعی ندارند و خواست های" نخبه گرایانه"( الیتیستی) خود را بنام اقشار و طبقات اجتماعی مطرح میکنند و از" مدرنیسم " و سکولاریسم" گریزان هستند.
باید خاطر نشان ساخت که منظور از تشکیل"احزاب مدرن اجتماعی " اینستکه در روند مبارزات اجتماعی و در برخورد آرا و عقاید و درپیوند سازمان یافته با خواستهای مشخص اقشار و طبقات اجتماعی شکل بگیرند، نه بر اساس خواستهای " نخبه گرایانه" چند روشنفکر و یا رئیس طایفه.
بنابراین، شکل گیری احزاب مدرن اجتماعی را باید بطور سنجیده و علمی با تکیه به نیروی اجتماعی و با تکیه به مبانی سکولاریسم،پلورالیسم سیاسی، مساوات طلبی و ایجاد " همبستگی ملی ویکپارچگی کشور" پایه ریزی کرد.
روش کار:
برای این منظور و آغاز کار، پیشنهاد میکنم که گام اول رابا ایجاد فراکسیونهای مستقل فکری و تشکیلاتی بشرح زیربرداریم و سپس طی روندی درپیوند با مبارزات اجتماعی مردم ایران، "فراکسیونهای فکری – سیاسی " را از نظر کمی وکیفی به "حزب" ارتقا دهیم :
1- طرفداران اندیشه و سیاست" سوسیال دمکراسی"؛
2- طرفداران اندیشه و سیاست " لیبرال دمکراسی"؛
3- طرفداران اندیشه و سیاست " ملی گرائی "؛
4- طرفداران اندیشه و سیاست " آینده نگری".
5- طرفداران اندیشه و سیاست " سوسیالیستی"(که آماده همکاری با دگراندیشان دمکرات هستند).
الف- همه افراد و محافل که طرفدار هر یک از جریانهای فکری و سیاسی مزبور هستند، از طریق رابطین خود درداخل وخارج ازکشوربرای شکل گیری"فراکسیون فکری– سیاسی- تشکیلاتی " مطلوب خود نام نویسی کنند تا ابتدا "فراکسیون مستقل " خود را تشکیل بدهند و سپس:
ب- با مشارکت نمایندگان " فراکسیون ها"،شورای هماهنگ کننده همه ی فراکسیونها باهمدیگر نشست مشترکی داشته باشند وطرح مقدماتی اهداف ، برنامه سیاسی و برنامه عمل مبارزاتی مشترک فراگروهی و فرا فراکسیونی را تدوین کنند وکنگره یا کنفرانس مشترک نیروهای مزبور راهمزمان در اروپا و آمریکا تدارک دیده، سازماندهی کنند.
ج- هریک از فراکسیون ها ضمن همکاری مشترک با سایر فراکسیونهای هم پیمان ، راهکارهای مستقل خود را برای تشکیل " حزب " دنبال میکند ودرامورداخلی سایر " فراکسیونها" دخالت نخواهد کرد.
د- مناسبات سیاسی و تشکیلاتی و برنامه عمل مشترک نیروها( فراکسیونها) براساس اساسنامه وآئین نامه تدوین و تنظیم میشوندو پس از توافق نیروهای مزبور باجرا در می آیند.
0 comments:
Post a Comment