قتل های حکومتی در جمهوری اسلامی
در 2008/12/31
مرزپرگهر افشا می کند:برگزیده پرونده ی قتل های حکومتی
چو ایران نباشد تن من مبادقتل های حکومتی در جمهوری اسلامیحزب مرز پرگهر با انتشار بخشی از اعترافات متهمین قتل های حکومتی(قتل های زنجیره ای) پاییز 1377 خورشیدی امیدوار است که ضمن گرامی داشت خاطره ی رهبران شجاع نهضت ملی ایران یعنی داریوش فروهر و پروانه اسکندری و سایر قربانیان قتل های معروف به "زنجیره ای"، توجه نسل جوان میهن را به ماهیت و عملکرد رژیم ضد مردمی و ضد ایرانی حاکم بر کشورمان جلب نماید. حزب مرزپرگهر همچنین از نسل پر شور کنونی دعوت می کند که با دور شدن از تفکرات نسل گذشته ای که جنایات رژیم را دست آویزی برای از میان رفتن رقبای عقیدتی و سیاسی خود فرض می کرده است، سنت دفاع جانانه از تمامی منتقدین و مخالفان نظام و تمامی قربانیان بی دفاع آن را دوباره زنده نماید و بر واقعیت کنونی تفرقه، گروه گرایی و تعصب فرقه ای نقطه ی پایانی گذارد.از آغاز استقرار نظام جمهوری اسلامی در میهن ما، ترور مخالفین، مغایرین،منتقدین و حتی رقبای "خودی"، بخش جدا نشدنی طبیعت و برنامه ی حکومتی نظام بوده است. قتل های معروف به "زنجیره ای" در پاییز 1377 خورشیدی تنها جزیی از جنایات تروریستی برنامه ریزی شدۀ نظام در یکی از دوره های حکومت ظالمانه ی آن بوده است. اینها علاوه بر قتل عام ها و کشتارهای بزرگ مانند کشتار عظیم تابستان سیاه 1367،کشتار امرا و افسران میهن پرست ارتش، عملیات سرکوب هم میهنان کرد، بلوچ و غیره و اعدام های علنی و بی شمار سالهای 57، 60 و 61 در سراسر کشور، عامل ایجاد ثبات ادواری رژیم وشیوه ی ایجاد وحشت در میان ایرانیان بوده است.رژیم این جنایات را گاه به گاه حتی قبل از وقوع
"جرم" و به منظور پیشگیری از رشد یک جریان داده است. ترورهای رقبای داخلی حکومت، وابستگان رژیم پیشین، پیروان ادیان بهایی، یهودی، زرتشتی و مسیحی و مذاهب اسلامی اهل سنت،صوفیان، دراویش،شافعی و سایرین، قتل فعالان سازمانهای سیاسی اعم از مجاهدین خلق، کمونیست های مخالف رژیم، میهن پرستان و ملیّون، ترور سران و رهبران نهضت های قومی و عشایری و حتی گسترش وسیع عملیات تروریستی به منطقه و نقاط دیگر جهان، همه و همه ضمن روشن کردن ماهیت انحصارگرا، تحمل ناپذیر و بی رحم نظام موجود، گویای انگیزه ها و برنامه ریزی دراز مدت این نظام در سطح داخلی و خارجی است. به کارگیری عملیات ترور به عنوان جزیی از سیستم "قتل درمانی" همراه با مهارت جامعه شناسانه ی عاملین ضد ایرانی و ضد ملی رژیم، همواره آن چنان صورت پذیرفته است که گویا رژیم تنها با عده ای خاص،که نظر گاهی مشخص با عملکرد ویژه ای دارند مسئله دارد و او را با بقیه کاری نیست. این سیستم فریبکارانه در هر مرحله ی تهاجم رژیم همراه با تحمیق مردم و مخالفین بوده تا هر کس و هر گروه تا زمانی که نوبت خودش فرا نرسیده است، نه تنها احساس خطر نکند بلکه احیاناً – و با بسی تأسف – از میان رفتن سایرین را یا "بر حق" جلوه دهد (مانند برخورد چندین سالۀ اصلاح طلبان به اعدام و سرکوب مخالفین نظام) یا به مثابه از میان رفتن رقبای سیاسی خود تلقی نماید (همانند تلقی بیمار گونۀ بسیاری از نیروهای سیاسی در اوایل انقلاب از ماجرای ضربه خوردن گروه های دیگراز رژیم).
ترور و سرکوب
نسل جوان ما باید بداند که در سی سال گذشته، هیچ زمانی نبوده است که رژیم در آن مدت مشغول به ترور و سرکوب بخشی از هم میهنان ما نبوده باشد و با فریبکاری و القای امنیت کاذب به بخشهای دیگر ضربه زدن به آنان را در زمانی دیگر تدارک ندیده باشد. نیروهای سیاسی ما نیز باید بدانند که شکنجه گران و قاتلین امروزی دیگران، همان کسانی بوده و هستند که فردا شکنجه گران و قاتلین خود ما خواهند بود. این احکام را می توان با مطالعه ی پرونده ی متهمین قتل ها به روشنی دریافت اما آیا درک عمیق آن نیز برای ما عملی خواهد بود؟مطالعۀ درد آور پرونده های اعترافات متهمان قتل های حکومتی سال 77 علاوه بر نشان دادن میزان شقاوت، عادی بودن شقاوت در میان عوامل نظام و حدّ افراط و انحراف باورهای مذهبی در میان آنان روشنگر ماهیت توطئه گر پیگیر و هدفمند نظام است. این مدارک روشن می کنند که به کار گیری تیغ و گلوله و طناب دار نظام، نه در عکس العمل به مسلّح بودن مخالفین، نه در عکس العمل به برانداز بودن اندیشه آنان و نه حتی در برابر میزان موثر بودن بالفعل تلاشهای کوشندگان سیاسی و اجتماعی، بلکه تنها برنامه و عملی است که به نحوی مستمر و با دیدگاهی دراز مدت و به منظورایجاد وحشت در برابر مخالفین و منتقدین قرار می گیرد. اعترافات متعدد متهمین به الزام تعدادی قتل در پیش بینی برنامه های سالانۀ وزارت اطلاعات، تاکیدی بر این بینش بیرحمانه وخونسردانه در حساس ترین ارگان های نظام است. هر گاه مصلحت زمان و توان سیاسی و عملیاتی آن موجود باشد، هرگاه حربه های سانسور و زندان کم اثر گردد، رهبران و عوامل نظام سینه ها را می درند و گردن های سرافراز را می شکنند.نگاهی به لیست هزاران فرزند مفقود یا ترور شده این مرزپرگهر، به مرگ ها و قتل های مشکوک سی سال اخیر، روشنگر روحیۀ تهاجمی و عزم تزلزل ناپذیر این نظام بر نابودی مخالفین و مغایرین است. در این مسیر خونبار، کسی در امن و امان نیست و حتی در میانۀ صلح و مذاکره، همانند بسیاری که به رژیم اعتماد نشان داده و سپر از دست فکنده بودند، قابل به رگبار بستن است و همچنان واجب القتل و مهدورالدم خواهد بود.آنچه در این میانه مایۀ امید و قابل درس آموزی است، ضعف آشکار رژیم در برابر آگاهی عمومی، به خطر افتادن آبروی ساختگی و شکنندۀ نظام درمیان مردم و هوشیاری مبارزین و کوشندگان است. پروندۀ قتل ها به روشنی اشاره به مواردی دارند که هرکدام از عوامل نامبرده، یا موجب توقف توطئه ها یا سبب تأخیر و تغییر برنامه های قتل و سرکوب شده است ... و این نیز از نکات حیاتی بر گرفته شده از تجربۀ قتل های پاییز 1377 خورشیدی است.نزدیکان و خانواده های قربانیان نظام، در این میان بزرگترین مسئولیت را در راستای افشای جنایات و پخش و نشر وقایع یا مدارکی مربوط به قتل ها را بردوش می کشند. عزیزان داغدار باید بدانند که افشای هر مورد از جنایات در عرصۀ داخلی و جهانی، قادر به پیشگیری از جنایتی مشابه خواهد بود. هم میهنان خشمگین باید بدانند که در شرایط کنونی بزرگترین انتقام همانا افشای جنایات نظام و اهدای شانس بیشتری برای زندگی وموفقیت به سایر مبارزان و کوشندگان است، و بالاخره مبارزان و کوشندگان سیاسی و اجتماعی باید بدانند که صرف نظر از موارد خاص یا دوران های کوتاه، هیچ دلیل و مصلحتی نباید مانع از نشر و انتشار عمومی اسناد جنایات رژیم گردد.حزب مرزپرگهر از کلیه ی هم میهنانی که اسناد یا تجربیات قابل توجهی از جنایات رژیم یا مظلومیت این ملت در بند در اختیار دارند تقاضا می کند که یا رأساً یا از طریق مورد اعتماد خود، از جمله از کانال مرزپرگهر به انتشار آن در اسرع وقت اقدام نمایند.مرگ بر جمهوری اسلامیپاینده ایرانحزب مرز پرگهرکمیسیون تحقیقات و اسنادزمستان 1387 خورشیدی
نقل قول های مطلعین پرونده های قتل های حکومتیعبد الکریم لاهیجی در باره ی قتل های حکومتی:عبد الکریم لاهیجی
1-اين جنايات هول انگيز و رعب آور نمودهاي ديگري از طرح "قتل درماني" بودند که در اجراي آن طّي يک دهه، دهها تن ازدگرانديشان، نويسندگان، محققاّن و فعالان سياسي مخالف، در داخل ايران [دکتر کاظم سامي، احمد ميرعلايي، سعيدي سيرجاني، احمد تفضّلي، غفار حسيني، ابراهيم زال زاده ...] يا در خارج از ايران [عبدالرحمن قاسملو، شاپور بختيار، عبدالرحمن برومند، صادق شرفکندي ...] از پاي درآمدند......ساختار وزارت اطلاعات هم از بدو تاسيس به گونه اي نهاده شد که همواره يک حاکم شرع، به عنوان وزير، بر آن حکم راند. فلاحيان سعيد امامي را به عنوان معاون امنيتي وزارت اطلاعات برگزيد و از شواهد و قرائن چنين برمي آيد که طرح "قتل درماني" ساخته و پرداخته او بود. ولي با توجه به ماهيت ايدئولوژيک ـ مذهبي جمهوري اسلامي ايران و ساختار و سلسله مراتب وزارت اطلاعات، هيچ يک از آن جنايات نه تنها بدون وجود حکم و مجوّز شرعي، صادره از سوي وزير اطلاعات [حاکم شرع]، يا ديگر حکاّم شرع مجاز، بلکه بدون اذن سکانداران سياست امنيّت داخلي و خارجي کشور قابل تحقّق نبوده اند.کالبد شکافي قتل هاي سياسي- عبدالکريم لاهيجي - سی آبان1384
2- چهره هايي نظير مصطفي کاظمي [موسوي]، مهرداد عليخاني، خسرو براتي .... براي همه کساني که در آن سال ها با وزارت اطلاعات سر و کار داشتند و در صدر آنان نويسندگان، روزنامه نگاران، فعالاّن سياسي، شناخته شده بودند. ماجراهايي از نوع طرح به درّه افکندن اتوبوس حامل 21 تن از نويسندگان توسط تيمي به سرپرستي خسرو براتي [مرداد 1375] يکي از نمونه هاي برنامه "قتل درماني" بود.پس از این ماجرا و پیش از آن که(مسافران) را به تهران بازگردانند در پاسگاه ژاندارمري نزديک به محلّ حادثه، به آنان گفته بودند که "درماجراي سعيدي سيرجاني برايتان پيغام فرستاديم، نشنيديد.کالبد شکافي قتل هاي سياسي- عبدالکريم لاهيجي - سی آبان1384
3-از روز اول به دوست و همکارم خانم عبادی و همین طور عزیزانم آرش و پرستو فروهر گفتم که برای خودشان توهم ایجاد نکنند ، جمهوری اسلامی حکومتی نیست که عاملان این قتل ها را به مجازات واقعی برساند و دیدیم که متاسفانه حق با من بود . به تعدادی مامور چند سالی حبس دادند و هرگز صادر کنندگان احکام قتل حتی شناسائی نشدند ، چه رسد به اینکه مورد تعقیب قرار بگیرند و ما از این رو همچنان در پی اجرای عدالت هستیم تا روزی که شرایط عدالتخواهی در ایران فراهم شود و تا آن روز نباید اجازه داد یاد این جنایات از خاطره مردم پاک بشودمراسم گرامیداشت قربانیان قتل های زنجیره ای در پاریس از محمدرضا شاهيد03.12.2008-- صدای آمریکا- عبدالکريم لاهيجي - سی آبان1384
شیرین عبادی درباره ی پرونده ها و جنایات رژیمعبادی
1- شیرین عبادی به چگونگی پرونده خوانی وکلای مدافع خانواده های قربانیان اشاره کرد و گفت که تنها یک سوم پرونده در اختیار وکلا گذاشته شد و باقی به گفتۀ مسئولان، " در رفت و آمد میان ادارات مختلف گم شد". با اینحال همین مشتی پرونده از خروار نشان داد که عاملان این قتل ها به دستگیری و بازجویی خود اعتراض داشته اند چرا که این قتل ها را بدستور مافوق مرتکب شده بودند و برای آن اضافه کاری دریافت کرده بودند.برندۀ جایزۀ صلح نوبل، بر لزوم تداوم دادخواهی در هر جای جهان که ممکن باشد، تکیه کرد و گفت:" در این راه، همه، بازماندگان قربانیان، وکلای مدافع آنها و عموم مردم باید بهای ضروری را بپردازند"روز شنبه، بیست و نهم نوامبر، سالن فیاپ، 2008(fiap) در محلۀ سیزدهم پاریس
2- حرفهای من مستند است به محتویات پرونده و این محتویات توسط خودم و همکارانم خوانده شد. طبق این پرونده و بازجوئی های انجام شده از متهمان، باید بگویم قتلها کاملا سیستماتیک بود و به هیچ عنوان ادعای قتل توسط عده ای خودسر قابل قبول نبود، کسانی که قتل کرده بودند، آدمهای دیوانه نبودند که صبح تصمیم بگیرند امروز چه کسی را بکشیم؟ آنها جزو افراد عملیات ویژه و برای این کار آموزش دیده بودند. ولی همین متهمان در زمان بازجوئی شان اظهار تعجب می کردند که چرا ما را محاکمه می کنید؟ و سپس خطاب به دادگاه می گفتند توسط ما چهارصد عملیات ویژه انجام شده، اصلا آنها نمی دانستند چرا دارند محاکمه می شوند، چون برای این کار استخدام رسمی شده بودند.قاتل فروهر در بازجویی گفته است که:"بروید فیش حقوقی من را نگاه کنید...آن شب به من اضافه کاری داده اید..."برگرفته از ویدیو سخنان شیرین عبادی درمراسم دهمین سالگرد قتلهای"زنجیره ای"حکومتی در پاریس1387.09.10
پرستو فروهر درباره ی خطای اعتماد به خاتمی و لزوم آگاهی اذهان عمومی به پروندهاپرستو فروهر
1- پرستو فروهر: آقای خاتمی پشت ما را خالی کردند.آقای خاتمی در زمانی که نیاز بود تا برای کشف حقیقت پایداری نشان دهند، پشت ما را خالی کردند و به معامله های پشت پرده با طرف مقابل پرداختند.آقای خاتمی در روز هفتم پدر و مادر من برایم تسلیت فرستادند و به هر صورت همدردی نشان دادند و در صحبت هایشان می گفتند که این ها جنایاتی ست که اتفاق افتاده و باید پیگیری شوند. این ها مسائلی مثبت اند اما در بازبینی صحیح این پرونده اصلاح طلبان از این موضوع تنها به عنوان سلاحی در مقابل حزب رقیب استفاده کردند. ولی در زمانی که نیاز بود تا برای کشف حقیقت پایداری نشان دهند ، پشت ما را خالی کردند. یعنی اصراری که باید برای صالحه بودن دادگاه و افشای مخدوش بودن پرونده می کردند ، هیچ گاه عملی نشد. در کلام حمایت کردند اما آنجایی که به حمایت عملی نیاز بود، به معامله های پشت پرده با طرف مقابل پرداختند.شنبه ۲ آذر ۱۳۸۷ - ۲۲ نوامبر ۲۰۰۸-خبرنامه امیرکبیر
2- امیدی که ما بازماندگان قربانیان داریم این است که این جنایات به عنوان پرونده باز، در اذهان عمومی بماند تا زمانی که ما ابزارهای لازم را برای پیشبرد اهدافمان که دفاع از حقوق دگراندیشان است بیابیممراسم گرامیداشت قربانیان قتل های زنجیره ای در پاریس از محمدرضا شاهيد03.12.2008-- صدای آمریکا- پرستو فروهر - سی آبان1384
سیما پوینده درباره ی لزوم افشاگری جنایات
سیما پوینده
در اینجا باید تاکید کنم که اگر هم ما نتوانیم جموری اسلامی را در یک دادگاه بین المللی محکوم کنیم ،مسلما تلاش خواهیم داشت تا حقایق تلخ این قتل ها را برای جهانیان روشن سازیم وبه نظر من افشاگری این جنایات حائز اهمیت و در درجه اول قراردارد.مراسم گرامیداشت قربانیان قتل های زنجیره ای در پاریس از محمدرضا شاهيد03.12.2008-- صدای آمریکا- سیما پوینده - سی آبان1384
سهراب مختاری درباره ی لزوم رسیدگی مجامع حقوق بشری بین المللی
سهراب مختاری
شما دیدید که سرانجام هم تلاش کردند این پرونده را به یک پرونده معمولی جنائی تقلیل بدهند و بگویند که عناصر خودسری در وزارت اطلاعات این قتل ها را انجام داده اند. در صورتیکه چنین نبوده و ما چون قوه قضائیه را فاقد صلاحیت دیدیم از مجامع حقوق بشری در جهان خواسته ایم به این پرونده رسیدگی کنندمراسم گرامیداشت قربانیان قتل های زنجیره ای در پاریس از محمدرضا شاهيد03.12.2008-- صدای آمریکا- سهراب مختاری - سی آبان1384
ریشه ی عقیدتی قتل های حکومتی:توضیح:پرانتز های رنگی از مرزپرگهر می باشد
سید روح الله موسوی خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی:
موسوی خمینی
و امّا اشتباهی که ما کردیمو اما اشتباهی که ما کردیم این بود که به طور انقلابی عمل نکردیم و مهلت دادیم به این قشرهای فاسد، و دولت انقلابی و ارتش انقلابی و پاسداران انقلابی، هیچ یک از اینها عمل انقلابی نکردند و انقلابی نبودند. اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد را تعطیل کرده بودیم و روسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم و روءسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم و چوبه های دار را در میدان های بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمت ها پیش نمی آمد.... ما نمی ترسیم از اینکه در روزنامه های سابق، در روزنامه های خارج ازایران برای ما چیزی بنویسند،ما نمی خواهیم وجاهت در ایران،در اسلام، در خارج از کشور پیدا بکنیم، ما می خواهیم به امر خدا عمل کنیم و خواهیم کرد.صحیفه ی نور جلد 8 صفحه ی 251 سال 1358
حساسیت های امنیتی ضد دمکراتیک موثر در انتخاب هدف های ترور:
از اعترافات مصطفی کاظمی (موسوی) قائم مقام امنیت در وزارت اطلاعات و مدیر کل طرح و بررسی در تاریخ 5/1/79 در صفحات 1010 تا 1056 پروندۀ قتل های حکومتی. از قول حجت الاسلام دری نجف آبادی وزیر اطلاعات وقت جمهوری اسلامی در صبح جمعه 22/8/77:"... این فروهر و زنش کی می گوید دو نفر بیشتر نیستند، اینها هر روز جلسه می گذارند و هر روز دانشجویان را پهلوی ایشان می برند برایشان حرف می زنند، آنها را تحریک می کنند، هر روز مصاحبه با رادیو اسرائیل با رادیو آمریکا و رادیو بی بی سی می کنند، هر روز اطلاعیه می دهند، بیانیه می دهند، هر چه می خواهند می گویند، چرا یک کاری سر اینها نمی آورید؟ یک کاری بکنید.... چرا فروهر را نمی زنید؟ بزنید او را ..."
درّی
"... پیرامون فعالیتهیا کانون نویسندگان آقای درّی گفتند مگر اینها چند نفر هستند؟ آقا صادق (مهرداد عالیخانی – مسئول اداره چپ نو) گفتند همه شان حدود پنجاه نفر ولی افراد اصلی ایشان پانزده نفر هستند که مرتب جلسه می گذارند. آقای درّی گفتند همۀ آنها را جمع کنید یک جا و آنها را بزنید با یک رگبار، یک بمب زیرشان بگذارید، تو سرشان بزنید، یک نارنجک داخلشان بیندازید ولی مطمئن شوید همۀ آنها کشته شده اند ...."
اشارات متهمین به عادی بودن ودائمی بودن قتل های حکومتی مخالفین:در مورخ 7/3/79 مصطفی نوروزی معروف به محسنی در صفحه ی 1231 پرونده ی قتل های حکومتی می گوید:"ابتدا باید عرض کنم کار حذف فیزیکی و دیگر کارهای از این قبیل,کار دستگیری و انتقال متهم ,آموزش دفاعی وجسمانی و مراقبت ثابت و غیره از سال 70 درپرینت کاری که از طرف وزارت(اطلاعات) برای ما مشخص شده بود و این کارها جزء وظایف ما قسمت ما بود.......و کلأ این نوع کارها در وزارت(اطلاعات) زیاد انجام می شد چه در خارج و چه در داخل و تنها این مورد بود که باین صورت در آمد........بعد از گرفتن برادر صفایی از پشت گردن سوژه(پروانه اسکندری) و برادر هاشم داروی بیهوشی را گرفتند جلوی دماغ و دهان وی و من هم چند ضربه با گفتن ذکر زدم......."
علی احمدی معروف به ناظری در تاریخ 15/9/79 صفحه 1299پرونده ی قتل های حکومتی میگوید:"....سالها اینگونه اقدامات انجام شده و سیستم های امنیتی و اطلاعاتی اینگونه شگردها را دارند......حقیر با هماهنگی و دستور آقای موسوی کار را انجام داده ام و این عرف وشکل قانونی داشته است و در وزارت(اطلاعات) عرف بوده است و هیچ مانعی در عمل ایجاد نمی کرد......"
اصغر اسکندری معروف به سیاحی در تاریخ15/4/79 صفحه 1305پرونده قتل های حکومتی اعلام نموده است:".....نکته دیگر آنکه این نمونه اقدامات روال کار تشکیلات وزارت(اطلاعات) بوده و در نتیجه اقدامات مذکور، بار اول اینجانب نیز نبوده است ما از چندین سال قبل از حذف های موسوم به قتلهای زنجیره ای با آن مأنوس بوده ایم تا حدی که در پیش بینی برنامه ای سالانه شاخصترین فعالیت ها، حذف و ربایش در نظر گرفته میشد و این امر هنوز به صورت مکتوب دراسناد تشکیلات باقی است..."
رسول کاتوزیان معروف به رسولی در صفحه ی 1243پرونده قتل های حکومتی در تاریخ 06/02/1379 اظهار می دارد:"...با توجه به سابقه این گونه کارها در وزارت میبینیم که هیچگاه در طول عمر وزارت(اطلاعات) که هر سال در پیش بینی سالانه برنامه کاری موضوعات که به تأیید وزیر وقت می رسید هر کدام یک یا چند حذف فیزیکی را در برنامه پیش بینی نموده و به کابینه وزیر می رسیده و در طول سال حذف ها انجام میگرفته که اکثرأ مورد تشویق و تمجید قرار می گرفتند."
مرتضی خازنی(معروف به حقانی) در تاریخ 20/4/79 در صفحه ی 1263پرونده قتل های حکومتی می گوید:"......امور حذفی نیزحسب سابقه تاریخی در (اداره ی) امنیت با آقای موسوی(مصطفی کاظمی) بود که اتفاقأ برای دو مورد مختاری و پوینده – موسوی طی مذاکرات دو یا سه دقیقه ای مطرح نمود که کار شروع شده و هیچ مشکلی نیست...------صفحه 1264 پرونده ی قتل های حکومتی"....طبق روال و دستوری که از قبل وجود داشته و مأموریتی که آقای ناظری(علی احمدی) داشته و در راستای کار اداری حذف نامبردگان صورت گرفته."
سابقه کاری در قتل ها، مفهوم کارشناس عملیات ، نام مستعاردر پرونده های قضایی،فرار از کشور
علی صفایی در بازجویی مورخ 4/3/1379 در صفحه ی 1282پرونده ی قتل های حکومتی می گوید."....لازم به توضیح این که اینجانب در ابتدا حدودأ چند ماه در حفاظت فیزیکی بودم و بعد به پشتیبانی معاونت امنیت رفتم که حدودأ سال65 یا66 بود که ازآنجا به عملیات وزارت(اطلاعات)آمدم که بعنوان نفر تیم مشغول به کار شدم که کار (در) عملیات دستگیری وربایش و حذف فیزیکی تیمهای منافقین و خانه تیمهای منافق و ضد انقلاب و مخالف نظام کارشناس عملیات شدم"...ادامه می دهد:".... تاریخ13/10/77 آقای نیازی(حجت الاسلام محمد نیازی رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح مسوول پرونده قتل های حکومتی) با اسم مستعار محمد حسینی فرزند جواد قرار تامین برای اینجانب با اخذ کفیل بوجه الکفاله یکصد میلیون ریال صادر وآقای سید سعید موسوی بعنوان کفیل اینجانب کفالت دادند."(طبق دستور آقای نیازی – کلیه متهمین در آغاز کار با نام های مستعار جدید خود را معرفی کرده و نام های موجود در پرونده های بازجویی حوالی 13/10/1377 همگی ساختگی هستند و همینطور اسامی والدین-تاریخ تولد و سایر مشخصات)
از اعترافات مهرداد عالیخانی معروف به (صادق مهدوی) رئیس ادارۀ چپ نو در وزارت اطلاعات در تاریخ در 79/1/10 از صفحه ی 1107 به بعد پروندۀ قتل های حکومتی:".... با هماهنگی قبلی قرار شد از یکی از محیط های اداری بهشت زهرا که در اختیار حراست قرار دارد (چون ناظری مسئولیت حراست بهشت زهرا بود ) استفاده شود. روشن، ناظری و سایر دست اندر کاران طرح الغدیر (اعدام منافقین) قبل از شروع عملیات پاییز 77، از این محل مستمراً استفاده می کردند. قرار شد از این محل برای به قتل رساندن مختاری استفاده شود...."
از نامۀ حجت الاسلام محمّد نیازی (ریاست دادگاههای نظامی در سال1377) به ریاست سازمان قضائی نیروهای مسلح (حجت الاسلام علي يونسي)، در تاریخ 77/11/5"دادسرا تحقیقات جامع و وسیعی را پیرامون کشف قضیه و شناسائی عوامل قتل ها آغاز نمود و ... تحقیقات نشان می دهد که علاوه بر پرسنل واجا (وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی) عواملی دارای مشاغل آزاد (نیز) دخالت دارند (که) شناسائی، تحت تعقیب و بعضاً از کشور خارج شده اند."
اشاره به قتل حکومتی مجید شریفمجید شریف
در تاریخ 12/1/79 صفحه ی 1235پرونده قتل های حکومتی –موسوی(مصطفی کاظمی) در بازجویی میگوید:".....او با عزیز پور صحبت نموده بود و قرار گذاشتیم پشت استادیم شهید کشوری به عزیز پور وصل شود وقتی که مجید شریف حذف شد به آقای رسولی(رسول کاتوزیان) رفتم که بگویم گفت خودم میدانم و عزیز پور(محمد سرمدی) به ایشان گزارش داده بود...."
اشاره به مطرح شدن برنامه ترور خسرو سیف و آغاز قتل های کانون نویسندگان
خسرو سیف
تاریخ:19/04/1379آقای مصطفی کاظمی(موسوی) به بازپرسی احضار و خطاب به ایشان:س: راجع به چگونگی حذف مقتولین.......توضیح دهید.ج:در اواخر تابستان1377 اینجانب در کنار زمین فوتبال نشسته بودم که آقای دری(حجت الاسلام قربانعلی دری نجف آبادی-وزیر وقت اطلاعات) قدم زنان آمدند و دستم را گرفتند و در مورد انجام عملیات ... عناصر فرهنگی صحبت نمودند و اظهار داشتند با صادق مهدوی(مهرداد عالیخانی) هم صحبت کنم حدود20 مهر ماه با صادق صحبت کردم و سپس تقاضای وقت کردم در روز 19/08/1377 ایشان گفتند صادق هم باید باشد و خبرتان می کنم.(ساعت)8:21 عصر تماس گرفتند و ساعت9:30 تاریخ 22/8 را قرار گذاشتند و از شرایط و وضعیت گروه ها و افراد اظهار نارضایتی نمودند و در جلسه فوق در خصوص حذف افراد تصمیم گیری شد که ایشان علاوه بر نفراتی که با اسم مشخص شدند و در خصوص افراد لائیک گفتند حذف نمائید.در تاریخ09/09/1377 بر اساس اینکه من به صادق گفتم خسرو سیف به جای فروهرآمده نظر داد که او هم حذف شود که گفتم با آقای درّی صحبت نماییم وهمان روز به ساختمان امام رفتند و ساعت6 بعداز ظهر درّی مجوز و حکم جهت خسرو سیف ندادند ولی در رابطه با حذف عناصر از کانون(نویسندگان) تاکید نمودند و درآن جلسه ابتدا اینجانب گزارش حذف فروهر و همسرش را به ایشان دادم و بر اساس نظر و تاکید درّی به صادق گفتم درّی روی کانونی ها تاکید داشتند که صادق نیز دو نفر از آنها را از بین15نفر تائید شده از سوی درّی در جریان حذف قرار دادند و(از منبع دیگردر تاریخ 27/09/1377) آقای درّی از طریق کشیک وزارت(اطلاعات) شهشهانی و پاکدامن مرا خواستند و ضمن تماس با صادق نزد درّی رفتیم تا بعد از ماه رمضان با نظر درّی عملیات قطع گردید
بستن پرونده ها ،سناریوی خروج از بحران
از اعترافات مهرداد عالیخانی (صادق مهدوی) در تاریخ 10/1/79 در ارتباط با اظهارات حجت الاسلام درّی نجف آبادی، وزیر وقت اطلاعات در تاریخ 30/9/1377 در مورد جمع و جور نمودن تبعات عمومی و جناحی قتل های حکومتی و پیدا کردن سناریوی خروج از بحران و قربانی کردن عده ای دیگر:خامنه ای و خاتمی
"وزیر گفت آقا (سید علی خامنه ای، رهبر منتخب خبرگان) با آقای خاتمی (رییس جمهور وقت) صحبت کرده اند. زودتر یکی دو نفر را معرفی کنید تا بر اساس آن صحبتی که بین آقا و آقای خاتمی بوده مسئله جمع و جور شود. آقا از آقای خاتمی خواسته سروته موضوع را هم بیاورند ...."
پایان بخش یکم
ترور و سرکوب
نسل جوان ما باید بداند که در سی سال گذشته، هیچ زمانی نبوده است که رژیم در آن مدت مشغول به ترور و سرکوب بخشی از هم میهنان ما نبوده باشد و با فریبکاری و القای امنیت کاذب به بخشهای دیگر ضربه زدن به آنان را در زمانی دیگر تدارک ندیده باشد. نیروهای سیاسی ما نیز باید بدانند که شکنجه گران و قاتلین امروزی دیگران، همان کسانی بوده و هستند که فردا شکنجه گران و قاتلین خود ما خواهند بود. این احکام را می توان با مطالعه ی پرونده ی متهمین قتل ها به روشنی دریافت اما آیا درک عمیق آن نیز برای ما عملی خواهد بود؟مطالعۀ درد آور پرونده های اعترافات متهمان قتل های حکومتی سال 77 علاوه بر نشان دادن میزان شقاوت، عادی بودن شقاوت در میان عوامل نظام و حدّ افراط و انحراف باورهای مذهبی در میان آنان روشنگر ماهیت توطئه گر پیگیر و هدفمند نظام است. این مدارک روشن می کنند که به کار گیری تیغ و گلوله و طناب دار نظام، نه در عکس العمل به مسلّح بودن مخالفین، نه در عکس العمل به برانداز بودن اندیشه آنان و نه حتی در برابر میزان موثر بودن بالفعل تلاشهای کوشندگان سیاسی و اجتماعی، بلکه تنها برنامه و عملی است که به نحوی مستمر و با دیدگاهی دراز مدت و به منظورایجاد وحشت در برابر مخالفین و منتقدین قرار می گیرد. اعترافات متعدد متهمین به الزام تعدادی قتل در پیش بینی برنامه های سالانۀ وزارت اطلاعات، تاکیدی بر این بینش بیرحمانه وخونسردانه در حساس ترین ارگان های نظام است. هر گاه مصلحت زمان و توان سیاسی و عملیاتی آن موجود باشد، هرگاه حربه های سانسور و زندان کم اثر گردد، رهبران و عوامل نظام سینه ها را می درند و گردن های سرافراز را می شکنند.نگاهی به لیست هزاران فرزند مفقود یا ترور شده این مرزپرگهر، به مرگ ها و قتل های مشکوک سی سال اخیر، روشنگر روحیۀ تهاجمی و عزم تزلزل ناپذیر این نظام بر نابودی مخالفین و مغایرین است. در این مسیر خونبار، کسی در امن و امان نیست و حتی در میانۀ صلح و مذاکره، همانند بسیاری که به رژیم اعتماد نشان داده و سپر از دست فکنده بودند، قابل به رگبار بستن است و همچنان واجب القتل و مهدورالدم خواهد بود.آنچه در این میانه مایۀ امید و قابل درس آموزی است، ضعف آشکار رژیم در برابر آگاهی عمومی، به خطر افتادن آبروی ساختگی و شکنندۀ نظام درمیان مردم و هوشیاری مبارزین و کوشندگان است. پروندۀ قتل ها به روشنی اشاره به مواردی دارند که هرکدام از عوامل نامبرده، یا موجب توقف توطئه ها یا سبب تأخیر و تغییر برنامه های قتل و سرکوب شده است ... و این نیز از نکات حیاتی بر گرفته شده از تجربۀ قتل های پاییز 1377 خورشیدی است.نزدیکان و خانواده های قربانیان نظام، در این میان بزرگترین مسئولیت را در راستای افشای جنایات و پخش و نشر وقایع یا مدارکی مربوط به قتل ها را بردوش می کشند. عزیزان داغدار باید بدانند که افشای هر مورد از جنایات در عرصۀ داخلی و جهانی، قادر به پیشگیری از جنایتی مشابه خواهد بود. هم میهنان خشمگین باید بدانند که در شرایط کنونی بزرگترین انتقام همانا افشای جنایات نظام و اهدای شانس بیشتری برای زندگی وموفقیت به سایر مبارزان و کوشندگان است، و بالاخره مبارزان و کوشندگان سیاسی و اجتماعی باید بدانند که صرف نظر از موارد خاص یا دوران های کوتاه، هیچ دلیل و مصلحتی نباید مانع از نشر و انتشار عمومی اسناد جنایات رژیم گردد.حزب مرزپرگهر از کلیه ی هم میهنانی که اسناد یا تجربیات قابل توجهی از جنایات رژیم یا مظلومیت این ملت در بند در اختیار دارند تقاضا می کند که یا رأساً یا از طریق مورد اعتماد خود، از جمله از کانال مرزپرگهر به انتشار آن در اسرع وقت اقدام نمایند.مرگ بر جمهوری اسلامیپاینده ایرانحزب مرز پرگهرکمیسیون تحقیقات و اسنادزمستان 1387 خورشیدی
نقل قول های مطلعین پرونده های قتل های حکومتیعبد الکریم لاهیجی در باره ی قتل های حکومتی:عبد الکریم لاهیجی
1-اين جنايات هول انگيز و رعب آور نمودهاي ديگري از طرح "قتل درماني" بودند که در اجراي آن طّي يک دهه، دهها تن ازدگرانديشان، نويسندگان، محققاّن و فعالان سياسي مخالف، در داخل ايران [دکتر کاظم سامي، احمد ميرعلايي، سعيدي سيرجاني، احمد تفضّلي، غفار حسيني، ابراهيم زال زاده ...] يا در خارج از ايران [عبدالرحمن قاسملو، شاپور بختيار، عبدالرحمن برومند، صادق شرفکندي ...] از پاي درآمدند......ساختار وزارت اطلاعات هم از بدو تاسيس به گونه اي نهاده شد که همواره يک حاکم شرع، به عنوان وزير، بر آن حکم راند. فلاحيان سعيد امامي را به عنوان معاون امنيتي وزارت اطلاعات برگزيد و از شواهد و قرائن چنين برمي آيد که طرح "قتل درماني" ساخته و پرداخته او بود. ولي با توجه به ماهيت ايدئولوژيک ـ مذهبي جمهوري اسلامي ايران و ساختار و سلسله مراتب وزارت اطلاعات، هيچ يک از آن جنايات نه تنها بدون وجود حکم و مجوّز شرعي، صادره از سوي وزير اطلاعات [حاکم شرع]، يا ديگر حکاّم شرع مجاز، بلکه بدون اذن سکانداران سياست امنيّت داخلي و خارجي کشور قابل تحقّق نبوده اند.کالبد شکافي قتل هاي سياسي- عبدالکريم لاهيجي - سی آبان1384
2- چهره هايي نظير مصطفي کاظمي [موسوي]، مهرداد عليخاني، خسرو براتي .... براي همه کساني که در آن سال ها با وزارت اطلاعات سر و کار داشتند و در صدر آنان نويسندگان، روزنامه نگاران، فعالاّن سياسي، شناخته شده بودند. ماجراهايي از نوع طرح به درّه افکندن اتوبوس حامل 21 تن از نويسندگان توسط تيمي به سرپرستي خسرو براتي [مرداد 1375] يکي از نمونه هاي برنامه "قتل درماني" بود.پس از این ماجرا و پیش از آن که(مسافران) را به تهران بازگردانند در پاسگاه ژاندارمري نزديک به محلّ حادثه، به آنان گفته بودند که "درماجراي سعيدي سيرجاني برايتان پيغام فرستاديم، نشنيديد.کالبد شکافي قتل هاي سياسي- عبدالکريم لاهيجي - سی آبان1384
3-از روز اول به دوست و همکارم خانم عبادی و همین طور عزیزانم آرش و پرستو فروهر گفتم که برای خودشان توهم ایجاد نکنند ، جمهوری اسلامی حکومتی نیست که عاملان این قتل ها را به مجازات واقعی برساند و دیدیم که متاسفانه حق با من بود . به تعدادی مامور چند سالی حبس دادند و هرگز صادر کنندگان احکام قتل حتی شناسائی نشدند ، چه رسد به اینکه مورد تعقیب قرار بگیرند و ما از این رو همچنان در پی اجرای عدالت هستیم تا روزی که شرایط عدالتخواهی در ایران فراهم شود و تا آن روز نباید اجازه داد یاد این جنایات از خاطره مردم پاک بشودمراسم گرامیداشت قربانیان قتل های زنجیره ای در پاریس از محمدرضا شاهيد03.12.2008-- صدای آمریکا- عبدالکريم لاهيجي - سی آبان1384
شیرین عبادی درباره ی پرونده ها و جنایات رژیمعبادی
1- شیرین عبادی به چگونگی پرونده خوانی وکلای مدافع خانواده های قربانیان اشاره کرد و گفت که تنها یک سوم پرونده در اختیار وکلا گذاشته شد و باقی به گفتۀ مسئولان، " در رفت و آمد میان ادارات مختلف گم شد". با اینحال همین مشتی پرونده از خروار نشان داد که عاملان این قتل ها به دستگیری و بازجویی خود اعتراض داشته اند چرا که این قتل ها را بدستور مافوق مرتکب شده بودند و برای آن اضافه کاری دریافت کرده بودند.برندۀ جایزۀ صلح نوبل، بر لزوم تداوم دادخواهی در هر جای جهان که ممکن باشد، تکیه کرد و گفت:" در این راه، همه، بازماندگان قربانیان، وکلای مدافع آنها و عموم مردم باید بهای ضروری را بپردازند"روز شنبه، بیست و نهم نوامبر، سالن فیاپ، 2008(fiap) در محلۀ سیزدهم پاریس
2- حرفهای من مستند است به محتویات پرونده و این محتویات توسط خودم و همکارانم خوانده شد. طبق این پرونده و بازجوئی های انجام شده از متهمان، باید بگویم قتلها کاملا سیستماتیک بود و به هیچ عنوان ادعای قتل توسط عده ای خودسر قابل قبول نبود، کسانی که قتل کرده بودند، آدمهای دیوانه نبودند که صبح تصمیم بگیرند امروز چه کسی را بکشیم؟ آنها جزو افراد عملیات ویژه و برای این کار آموزش دیده بودند. ولی همین متهمان در زمان بازجوئی شان اظهار تعجب می کردند که چرا ما را محاکمه می کنید؟ و سپس خطاب به دادگاه می گفتند توسط ما چهارصد عملیات ویژه انجام شده، اصلا آنها نمی دانستند چرا دارند محاکمه می شوند، چون برای این کار استخدام رسمی شده بودند.قاتل فروهر در بازجویی گفته است که:"بروید فیش حقوقی من را نگاه کنید...آن شب به من اضافه کاری داده اید..."برگرفته از ویدیو سخنان شیرین عبادی درمراسم دهمین سالگرد قتلهای"زنجیره ای"حکومتی در پاریس1387.09.10
پرستو فروهر درباره ی خطای اعتماد به خاتمی و لزوم آگاهی اذهان عمومی به پروندهاپرستو فروهر
1- پرستو فروهر: آقای خاتمی پشت ما را خالی کردند.آقای خاتمی در زمانی که نیاز بود تا برای کشف حقیقت پایداری نشان دهند، پشت ما را خالی کردند و به معامله های پشت پرده با طرف مقابل پرداختند.آقای خاتمی در روز هفتم پدر و مادر من برایم تسلیت فرستادند و به هر صورت همدردی نشان دادند و در صحبت هایشان می گفتند که این ها جنایاتی ست که اتفاق افتاده و باید پیگیری شوند. این ها مسائلی مثبت اند اما در بازبینی صحیح این پرونده اصلاح طلبان از این موضوع تنها به عنوان سلاحی در مقابل حزب رقیب استفاده کردند. ولی در زمانی که نیاز بود تا برای کشف حقیقت پایداری نشان دهند ، پشت ما را خالی کردند. یعنی اصراری که باید برای صالحه بودن دادگاه و افشای مخدوش بودن پرونده می کردند ، هیچ گاه عملی نشد. در کلام حمایت کردند اما آنجایی که به حمایت عملی نیاز بود، به معامله های پشت پرده با طرف مقابل پرداختند.شنبه ۲ آذر ۱۳۸۷ - ۲۲ نوامبر ۲۰۰۸-خبرنامه امیرکبیر
2- امیدی که ما بازماندگان قربانیان داریم این است که این جنایات به عنوان پرونده باز، در اذهان عمومی بماند تا زمانی که ما ابزارهای لازم را برای پیشبرد اهدافمان که دفاع از حقوق دگراندیشان است بیابیممراسم گرامیداشت قربانیان قتل های زنجیره ای در پاریس از محمدرضا شاهيد03.12.2008-- صدای آمریکا- پرستو فروهر - سی آبان1384
سیما پوینده درباره ی لزوم افشاگری جنایات
سیما پوینده
در اینجا باید تاکید کنم که اگر هم ما نتوانیم جموری اسلامی را در یک دادگاه بین المللی محکوم کنیم ،مسلما تلاش خواهیم داشت تا حقایق تلخ این قتل ها را برای جهانیان روشن سازیم وبه نظر من افشاگری این جنایات حائز اهمیت و در درجه اول قراردارد.مراسم گرامیداشت قربانیان قتل های زنجیره ای در پاریس از محمدرضا شاهيد03.12.2008-- صدای آمریکا- سیما پوینده - سی آبان1384
سهراب مختاری درباره ی لزوم رسیدگی مجامع حقوق بشری بین المللی
سهراب مختاری
شما دیدید که سرانجام هم تلاش کردند این پرونده را به یک پرونده معمولی جنائی تقلیل بدهند و بگویند که عناصر خودسری در وزارت اطلاعات این قتل ها را انجام داده اند. در صورتیکه چنین نبوده و ما چون قوه قضائیه را فاقد صلاحیت دیدیم از مجامع حقوق بشری در جهان خواسته ایم به این پرونده رسیدگی کنندمراسم گرامیداشت قربانیان قتل های زنجیره ای در پاریس از محمدرضا شاهيد03.12.2008-- صدای آمریکا- سهراب مختاری - سی آبان1384
ریشه ی عقیدتی قتل های حکومتی:توضیح:پرانتز های رنگی از مرزپرگهر می باشد
سید روح الله موسوی خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی:
موسوی خمینی
و امّا اشتباهی که ما کردیمو اما اشتباهی که ما کردیم این بود که به طور انقلابی عمل نکردیم و مهلت دادیم به این قشرهای فاسد، و دولت انقلابی و ارتش انقلابی و پاسداران انقلابی، هیچ یک از اینها عمل انقلابی نکردند و انقلابی نبودند. اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد را تعطیل کرده بودیم و روسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم و روءسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم و چوبه های دار را در میدان های بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمت ها پیش نمی آمد.... ما نمی ترسیم از اینکه در روزنامه های سابق، در روزنامه های خارج ازایران برای ما چیزی بنویسند،ما نمی خواهیم وجاهت در ایران،در اسلام، در خارج از کشور پیدا بکنیم، ما می خواهیم به امر خدا عمل کنیم و خواهیم کرد.صحیفه ی نور جلد 8 صفحه ی 251 سال 1358
حساسیت های امنیتی ضد دمکراتیک موثر در انتخاب هدف های ترور:
از اعترافات مصطفی کاظمی (موسوی) قائم مقام امنیت در وزارت اطلاعات و مدیر کل طرح و بررسی در تاریخ 5/1/79 در صفحات 1010 تا 1056 پروندۀ قتل های حکومتی. از قول حجت الاسلام دری نجف آبادی وزیر اطلاعات وقت جمهوری اسلامی در صبح جمعه 22/8/77:"... این فروهر و زنش کی می گوید دو نفر بیشتر نیستند، اینها هر روز جلسه می گذارند و هر روز دانشجویان را پهلوی ایشان می برند برایشان حرف می زنند، آنها را تحریک می کنند، هر روز مصاحبه با رادیو اسرائیل با رادیو آمریکا و رادیو بی بی سی می کنند، هر روز اطلاعیه می دهند، بیانیه می دهند، هر چه می خواهند می گویند، چرا یک کاری سر اینها نمی آورید؟ یک کاری بکنید.... چرا فروهر را نمی زنید؟ بزنید او را ..."
درّی
"... پیرامون فعالیتهیا کانون نویسندگان آقای درّی گفتند مگر اینها چند نفر هستند؟ آقا صادق (مهرداد عالیخانی – مسئول اداره چپ نو) گفتند همه شان حدود پنجاه نفر ولی افراد اصلی ایشان پانزده نفر هستند که مرتب جلسه می گذارند. آقای درّی گفتند همۀ آنها را جمع کنید یک جا و آنها را بزنید با یک رگبار، یک بمب زیرشان بگذارید، تو سرشان بزنید، یک نارنجک داخلشان بیندازید ولی مطمئن شوید همۀ آنها کشته شده اند ...."
اشارات متهمین به عادی بودن ودائمی بودن قتل های حکومتی مخالفین:در مورخ 7/3/79 مصطفی نوروزی معروف به محسنی در صفحه ی 1231 پرونده ی قتل های حکومتی می گوید:"ابتدا باید عرض کنم کار حذف فیزیکی و دیگر کارهای از این قبیل,کار دستگیری و انتقال متهم ,آموزش دفاعی وجسمانی و مراقبت ثابت و غیره از سال 70 درپرینت کاری که از طرف وزارت(اطلاعات) برای ما مشخص شده بود و این کارها جزء وظایف ما قسمت ما بود.......و کلأ این نوع کارها در وزارت(اطلاعات) زیاد انجام می شد چه در خارج و چه در داخل و تنها این مورد بود که باین صورت در آمد........بعد از گرفتن برادر صفایی از پشت گردن سوژه(پروانه اسکندری) و برادر هاشم داروی بیهوشی را گرفتند جلوی دماغ و دهان وی و من هم چند ضربه با گفتن ذکر زدم......."
علی احمدی معروف به ناظری در تاریخ 15/9/79 صفحه 1299پرونده ی قتل های حکومتی میگوید:"....سالها اینگونه اقدامات انجام شده و سیستم های امنیتی و اطلاعاتی اینگونه شگردها را دارند......حقیر با هماهنگی و دستور آقای موسوی کار را انجام داده ام و این عرف وشکل قانونی داشته است و در وزارت(اطلاعات) عرف بوده است و هیچ مانعی در عمل ایجاد نمی کرد......"
اصغر اسکندری معروف به سیاحی در تاریخ15/4/79 صفحه 1305پرونده قتل های حکومتی اعلام نموده است:".....نکته دیگر آنکه این نمونه اقدامات روال کار تشکیلات وزارت(اطلاعات) بوده و در نتیجه اقدامات مذکور، بار اول اینجانب نیز نبوده است ما از چندین سال قبل از حذف های موسوم به قتلهای زنجیره ای با آن مأنوس بوده ایم تا حدی که در پیش بینی برنامه ای سالانه شاخصترین فعالیت ها، حذف و ربایش در نظر گرفته میشد و این امر هنوز به صورت مکتوب دراسناد تشکیلات باقی است..."
رسول کاتوزیان معروف به رسولی در صفحه ی 1243پرونده قتل های حکومتی در تاریخ 06/02/1379 اظهار می دارد:"...با توجه به سابقه این گونه کارها در وزارت میبینیم که هیچگاه در طول عمر وزارت(اطلاعات) که هر سال در پیش بینی سالانه برنامه کاری موضوعات که به تأیید وزیر وقت می رسید هر کدام یک یا چند حذف فیزیکی را در برنامه پیش بینی نموده و به کابینه وزیر می رسیده و در طول سال حذف ها انجام میگرفته که اکثرأ مورد تشویق و تمجید قرار می گرفتند."
مرتضی خازنی(معروف به حقانی) در تاریخ 20/4/79 در صفحه ی 1263پرونده قتل های حکومتی می گوید:"......امور حذفی نیزحسب سابقه تاریخی در (اداره ی) امنیت با آقای موسوی(مصطفی کاظمی) بود که اتفاقأ برای دو مورد مختاری و پوینده – موسوی طی مذاکرات دو یا سه دقیقه ای مطرح نمود که کار شروع شده و هیچ مشکلی نیست...------صفحه 1264 پرونده ی قتل های حکومتی"....طبق روال و دستوری که از قبل وجود داشته و مأموریتی که آقای ناظری(علی احمدی) داشته و در راستای کار اداری حذف نامبردگان صورت گرفته."
سابقه کاری در قتل ها، مفهوم کارشناس عملیات ، نام مستعاردر پرونده های قضایی،فرار از کشور
علی صفایی در بازجویی مورخ 4/3/1379 در صفحه ی 1282پرونده ی قتل های حکومتی می گوید."....لازم به توضیح این که اینجانب در ابتدا حدودأ چند ماه در حفاظت فیزیکی بودم و بعد به پشتیبانی معاونت امنیت رفتم که حدودأ سال65 یا66 بود که ازآنجا به عملیات وزارت(اطلاعات)آمدم که بعنوان نفر تیم مشغول به کار شدم که کار (در) عملیات دستگیری وربایش و حذف فیزیکی تیمهای منافقین و خانه تیمهای منافق و ضد انقلاب و مخالف نظام کارشناس عملیات شدم"...ادامه می دهد:".... تاریخ13/10/77 آقای نیازی(حجت الاسلام محمد نیازی رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح مسوول پرونده قتل های حکومتی) با اسم مستعار محمد حسینی فرزند جواد قرار تامین برای اینجانب با اخذ کفیل بوجه الکفاله یکصد میلیون ریال صادر وآقای سید سعید موسوی بعنوان کفیل اینجانب کفالت دادند."(طبق دستور آقای نیازی – کلیه متهمین در آغاز کار با نام های مستعار جدید خود را معرفی کرده و نام های موجود در پرونده های بازجویی حوالی 13/10/1377 همگی ساختگی هستند و همینطور اسامی والدین-تاریخ تولد و سایر مشخصات)
از اعترافات مهرداد عالیخانی معروف به (صادق مهدوی) رئیس ادارۀ چپ نو در وزارت اطلاعات در تاریخ در 79/1/10 از صفحه ی 1107 به بعد پروندۀ قتل های حکومتی:".... با هماهنگی قبلی قرار شد از یکی از محیط های اداری بهشت زهرا که در اختیار حراست قرار دارد (چون ناظری مسئولیت حراست بهشت زهرا بود ) استفاده شود. روشن، ناظری و سایر دست اندر کاران طرح الغدیر (اعدام منافقین) قبل از شروع عملیات پاییز 77، از این محل مستمراً استفاده می کردند. قرار شد از این محل برای به قتل رساندن مختاری استفاده شود...."
از نامۀ حجت الاسلام محمّد نیازی (ریاست دادگاههای نظامی در سال1377) به ریاست سازمان قضائی نیروهای مسلح (حجت الاسلام علي يونسي)، در تاریخ 77/11/5"دادسرا تحقیقات جامع و وسیعی را پیرامون کشف قضیه و شناسائی عوامل قتل ها آغاز نمود و ... تحقیقات نشان می دهد که علاوه بر پرسنل واجا (وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی) عواملی دارای مشاغل آزاد (نیز) دخالت دارند (که) شناسائی، تحت تعقیب و بعضاً از کشور خارج شده اند."
اشاره به قتل حکومتی مجید شریفمجید شریف
در تاریخ 12/1/79 صفحه ی 1235پرونده قتل های حکومتی –موسوی(مصطفی کاظمی) در بازجویی میگوید:".....او با عزیز پور صحبت نموده بود و قرار گذاشتیم پشت استادیم شهید کشوری به عزیز پور وصل شود وقتی که مجید شریف حذف شد به آقای رسولی(رسول کاتوزیان) رفتم که بگویم گفت خودم میدانم و عزیز پور(محمد سرمدی) به ایشان گزارش داده بود...."
اشاره به مطرح شدن برنامه ترور خسرو سیف و آغاز قتل های کانون نویسندگان
خسرو سیف
تاریخ:19/04/1379آقای مصطفی کاظمی(موسوی) به بازپرسی احضار و خطاب به ایشان:س: راجع به چگونگی حذف مقتولین.......توضیح دهید.ج:در اواخر تابستان1377 اینجانب در کنار زمین فوتبال نشسته بودم که آقای دری(حجت الاسلام قربانعلی دری نجف آبادی-وزیر وقت اطلاعات) قدم زنان آمدند و دستم را گرفتند و در مورد انجام عملیات ... عناصر فرهنگی صحبت نمودند و اظهار داشتند با صادق مهدوی(مهرداد عالیخانی) هم صحبت کنم حدود20 مهر ماه با صادق صحبت کردم و سپس تقاضای وقت کردم در روز 19/08/1377 ایشان گفتند صادق هم باید باشد و خبرتان می کنم.(ساعت)8:21 عصر تماس گرفتند و ساعت9:30 تاریخ 22/8 را قرار گذاشتند و از شرایط و وضعیت گروه ها و افراد اظهار نارضایتی نمودند و در جلسه فوق در خصوص حذف افراد تصمیم گیری شد که ایشان علاوه بر نفراتی که با اسم مشخص شدند و در خصوص افراد لائیک گفتند حذف نمائید.در تاریخ09/09/1377 بر اساس اینکه من به صادق گفتم خسرو سیف به جای فروهرآمده نظر داد که او هم حذف شود که گفتم با آقای درّی صحبت نماییم وهمان روز به ساختمان امام رفتند و ساعت6 بعداز ظهر درّی مجوز و حکم جهت خسرو سیف ندادند ولی در رابطه با حذف عناصر از کانون(نویسندگان) تاکید نمودند و درآن جلسه ابتدا اینجانب گزارش حذف فروهر و همسرش را به ایشان دادم و بر اساس نظر و تاکید درّی به صادق گفتم درّی روی کانونی ها تاکید داشتند که صادق نیز دو نفر از آنها را از بین15نفر تائید شده از سوی درّی در جریان حذف قرار دادند و(از منبع دیگردر تاریخ 27/09/1377) آقای درّی از طریق کشیک وزارت(اطلاعات) شهشهانی و پاکدامن مرا خواستند و ضمن تماس با صادق نزد درّی رفتیم تا بعد از ماه رمضان با نظر درّی عملیات قطع گردید
بستن پرونده ها ،سناریوی خروج از بحران
از اعترافات مهرداد عالیخانی (صادق مهدوی) در تاریخ 10/1/79 در ارتباط با اظهارات حجت الاسلام درّی نجف آبادی، وزیر وقت اطلاعات در تاریخ 30/9/1377 در مورد جمع و جور نمودن تبعات عمومی و جناحی قتل های حکومتی و پیدا کردن سناریوی خروج از بحران و قربانی کردن عده ای دیگر:خامنه ای و خاتمی
"وزیر گفت آقا (سید علی خامنه ای، رهبر منتخب خبرگان) با آقای خاتمی (رییس جمهور وقت) صحبت کرده اند. زودتر یکی دو نفر را معرفی کنید تا بر اساس آن صحبتی که بین آقا و آقای خاتمی بوده مسئله جمع و جور شود. آقا از آقای خاتمی خواسته سروته موضوع را هم بیاورند ...."
پایان بخش یکم
کودک کار به دلیل فقر خود را به دار آویخت
در 2008/12/30
خبرگزاری حکومتی ایلنا: سه شنبه هفته گذشته يک کودک کار پس از بيش از 9 سال تلاش مردانه، خود را به دار آويخت. بر اساس آخرين اطلاعات، مشکلات اقتصادي علت خودکشي اين کودک کار بود.به گزارش خبرنگار"ايلنا" اين کودک 17 ساله که از هشت سالگي در کارگاه هاي مختلف، خرج خانواده را تامين ميکرد، سال گذشته به اجبار ازدواج و در نهايت به علت فشار مشکلات اقتصادي اقدام به خودکشي در محل کارش کرد.زهرا بناساز، عضو هيات مديره انجمن حمايت از کودکان کار، در اين باره ميگويد: مجتبي از يک سال پيش همواره از مشکلات اقتصادي شکوه ميکرد و به نظر ميرسد اين مشکلات مجتبي را وادار به اين کار کرد. البته او در اين مدت تقريبا تماس خود را با انجمن قطع کرده بود.به گفته بناساز چنين اتفاقي تاکنون سابقه نداشته و اگر چه فعالان حقوق کودک به همراه ساير کودکان کار انجمن مجلس يادبودي براي مجتبي برگزار کردند اما همچنان از مرگ ناگهاني او دراندوه هستند.
او معتقد است که درحال حاضر هيچ دستگاه مشخصي از کودکان کار حمايت نميکند و اگر انجمنهاي مردم نهاد نباشند اوضاع از اين نيز بدتر ميشود.اين فعال دفاع از کودکان کار البته به اتفاقات ناگوار ديگري که براي اين کودکان رخ ميدهد نيز اشاره ميکند "يک روز ميشنويم که کودکي در قالب بيجه در جامعه فاجعه ميآفريند و روز ديگر جسد کودک کار ديگري که مورد تعرض قرار گرفته در جوي آب پيدا ميشود."بناساز تنها راه حل معضلات کودکان کار را تغيير نگاه به اين افراد بيدفاع ميداند و ميگويد: با کمي دقت مشخص ميشود که کودکان کار به اشکال مختلف در حال از دست رفتن هستند، کودکاني که سرمايه بشري براي جامعه ما و تمام جهان محسوب ميشوند و به آساني نبايد از آنها گذشت.بناساز باقي حرفهاي بيپايان مدافعان حقوق کودکان کار را در پاسخي کوتاه به پرسش خبرنگار"ايلنا" ميگويد:
- نام خانوادگي مجتبي چه بود؟
- نگويم بهتر است.
- بنويسم مجتبي الف؟
- چه فرقي مي کند مجتبي الف، مجتبي ب يا هر چيز ديگري، مهم اين است که کودکي مجتبي بر باد رفت.
آگا هان بر اين باورند که اصرار حکومت در اعدام هاي گروهي در ملا عام و همچنين نمايش گسترده ان در رسانه هاي گروهي حکومتي در چنين کود کشي هايي نقش مهمي دارد
گزارش تصويري از حملات هوايي اسرائيل به کرانه باختري غزه(بر گرفته از نشريات اروپايي و آمريکايي)
در 2008/12/28
يک روزنامه نگار زن در زندان در اعتراض به وضعیت بد و اسفبار خود دست به اعتصاب غذا زده است
در 2008/12/27
شهناز غلامی روزنامه نگار آذربایجانی در اعتراض به وضعیت بد و اسفبار خود در زندان تبریز از تاریخ29آذر دست به اعتصاب غذا زده است.
لازم به ذکر است:
خانم شهناز غلامي در صبحگاه روز 9/8/87 در منزل مسكوني اش در تبريز از سوي چندين نفر از نيروهاي امنيتي با ضرب و شتم و توهين دستگير شده است پس از دستگيري مأمورين اطلاعات اقدام به برداشتن كليه لوازم و وسايل شخصي خانم غلامي از جمله شناسنامه، پاسپورت، كيس كامپيوتر، موبايل؛ كتاب ها و جزوات، دفترهاي تلفن و حتي دفترچه ي حساب بانكي و كوپن كرده اند.
شنهاز غلامی پس از مجتبی لطفی دومین وبنگار است که درکمتر از دو ماه دستگیر شده است. دستگیری وبنگاران تلاش برای به سکوت وادار کردن منتقدان حکومت اسلامی است. مسوولان حکومتی که تقریبا همهی رسانههای جهان را ابزاری برای تعرض به حق حاکمیت ایران معرفی کردهاند. ما خواهان آزادی وبنگاران زندانی هستیم.
فروش فرزند برای نجات از گرسنگی و مرگ
در 2008/12/24
21.12.2008
یک خانواده بیبضاعت در افغانستان تصمیم گرفته که با فروش دخترشان، خود را از خطر گرسنگی و مرگ نجات دهد. نهادهای غیردولتی توانستهاند مانع از انجام این امر شوند، اما کمکهای دوروزه آنان نیز از فروش این کودک جلوگیری نمیکند.
پدر این خانوادهی بیبضاعت که محمد زمان نام دارد و در شهرستان دهدادی شهر مزار شریف زندگی میکند، به دلیل مشکلات زیاد اقتصادی قصد فروش دختر پنج سالهی خود را دارد. از سوی دیگر مادر این خانواده نیز به فرو ش فرزندش راضی است. پدر و مادر این خانواده که مجموعا چهار فرزند (یک پسر و سه دختر) دارند، گفتهاند که نمیتوانند به هیچ وجه برای آنها غذا و پوشاک و نیازمندیهای اولیه را تهیه کنن و به همین دلیل ناگزیرند ، یکی از دخترهای خود را بفروشند.
این دختر خاطره نام دارد. پدر و مادرش به خانوادهی یک پزشک پیشنهاد فروش دختر خود را دادهاند و آنان نیز حاضر به خریداری این دختر 5 ساله شدهاند. محمد زمان، پدر خاطره، به بیماری قلبی دچار است و توان کار کردن را ندارد.
مادر خاطره میگوید: «من هر روز به خانه ی مردم میروم لباس میشویم و کارهای سنگین انجام میدهم که خودم نیز بیمار شدهام ، از روی ناچاری به فکرم رسید که خودم را بسوزانم اما در این صورت فرزندانم بدبخت تر میشدند بالاخره من و پدر خاطره تصمیم گرفتیم وی را بفروشیم تا از پول وی یک پسر و دو دختر دیگر را از گرسنگی نجات دهیم .»
به گفته ی مادر خاطره، آنها روزهای زیادی را بدون غذا و حتی یک تکه نان سپری میکنند. دولت افغانستان تا کنون در مقابل این فرزند فروشی واکنشی نشان نداده، اما نهادهای غیردولتی به خانوادهی این دختر کمکهای نقدی کرده و از فروش وی جلوگیری کردهاند.
عبدالعلی، رییس دفتر مرکز تعاون افغانستان در شهر مزار شریف میگوید: «ما با بعضی از مؤسسات تماس گرفتیم تا برای این خانواده کمکهای مالی جمع آوری کنیم.»
دختران در افغانستان با مشکلات زیادی روبرو هستند. به ویژه در شمال افغانستان موارد تجاوز و فروش دختران بهطور چشمگیری افزایش یافته است. اکنون دختر ۱۵ سالهای، آن هم از سوی امام مسجدی، مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است. وی بعد از تجاوز به این دختر از بلخ به شهر قندوزفرار کرده، اما از سوی نیروهای امنیتی دستگیر شده و درحال حاضر، تحقیقات درباره او در جریان است.
عدهای معتقدند که اگر دولت افغانستان با این افراد بطور قانونی و با قاطعیت برخورد کند، دامنهی تجاوز جنسی محدود خواهد شد. مشکل اینجاست که در بسیاری موارد، زمانی که پروندهی افراد متجاوز به مراحل بالا میرسد، رییس جمهور افغانستان آنان را مورد عفو قرار میدهد.
خدیجه تلاش کابل منبع:راديو آلمان
یک خانواده بیبضاعت در افغانستان تصمیم گرفته که با فروش دخترشان، خود را از خطر گرسنگی و مرگ نجات دهد. نهادهای غیردولتی توانستهاند مانع از انجام این امر شوند، اما کمکهای دوروزه آنان نیز از فروش این کودک جلوگیری نمیکند.
پدر این خانوادهی بیبضاعت که محمد زمان نام دارد و در شهرستان دهدادی شهر مزار شریف زندگی میکند، به دلیل مشکلات زیاد اقتصادی قصد فروش دختر پنج سالهی خود را دارد. از سوی دیگر مادر این خانواده نیز به فرو ش فرزندش راضی است. پدر و مادر این خانواده که مجموعا چهار فرزند (یک پسر و سه دختر) دارند، گفتهاند که نمیتوانند به هیچ وجه برای آنها غذا و پوشاک و نیازمندیهای اولیه را تهیه کنن و به همین دلیل ناگزیرند ، یکی از دخترهای خود را بفروشند.
این دختر خاطره نام دارد. پدر و مادرش به خانوادهی یک پزشک پیشنهاد فروش دختر خود را دادهاند و آنان نیز حاضر به خریداری این دختر 5 ساله شدهاند. محمد زمان، پدر خاطره، به بیماری قلبی دچار است و توان کار کردن را ندارد.
مادر خاطره میگوید: «من هر روز به خانه ی مردم میروم لباس میشویم و کارهای سنگین انجام میدهم که خودم نیز بیمار شدهام ، از روی ناچاری به فکرم رسید که خودم را بسوزانم اما در این صورت فرزندانم بدبخت تر میشدند بالاخره من و پدر خاطره تصمیم گرفتیم وی را بفروشیم تا از پول وی یک پسر و دو دختر دیگر را از گرسنگی نجات دهیم .»
به گفته ی مادر خاطره، آنها روزهای زیادی را بدون غذا و حتی یک تکه نان سپری میکنند. دولت افغانستان تا کنون در مقابل این فرزند فروشی واکنشی نشان نداده، اما نهادهای غیردولتی به خانوادهی این دختر کمکهای نقدی کرده و از فروش وی جلوگیری کردهاند.
عبدالعلی، رییس دفتر مرکز تعاون افغانستان در شهر مزار شریف میگوید: «ما با بعضی از مؤسسات تماس گرفتیم تا برای این خانواده کمکهای مالی جمع آوری کنیم.»
دختران در افغانستان با مشکلات زیادی روبرو هستند. به ویژه در شمال افغانستان موارد تجاوز و فروش دختران بهطور چشمگیری افزایش یافته است. اکنون دختر ۱۵ سالهای، آن هم از سوی امام مسجدی، مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است. وی بعد از تجاوز به این دختر از بلخ به شهر قندوزفرار کرده، اما از سوی نیروهای امنیتی دستگیر شده و درحال حاضر، تحقیقات درباره او در جریان است.
عدهای معتقدند که اگر دولت افغانستان با این افراد بطور قانونی و با قاطعیت برخورد کند، دامنهی تجاوز جنسی محدود خواهد شد. مشکل اینجاست که در بسیاری موارد، زمانی که پروندهی افراد متجاوز به مراحل بالا میرسد، رییس جمهور افغانستان آنان را مورد عفو قرار میدهد.
خدیجه تلاش کابل منبع:راديو آلمان
ایران تحویل اس-۳۰۰ را نه تایید می کند و نه تکذیب
حقوق انسانی و اولیه بشر - خبرگزاری «ریا نووستی» : “حسن قشقاوی” سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران روز دوشنبه در نشست هفتگی خود با خبرنگاران عرضه سیستم های موشکی دفاع ضدهوایی اس-۳۰۰ از روسیه به ایران را نه تایید کرد و نه تکذیب. قشقاوی درباره فروش موشکهای اس-۳۰۰ روسی به ایران با بیان اینکه هیچ گزارشی از منابع ذیربط در این خصوص به وزارت خارجه واصل نشده است، اظهار داشت: “من در جایگاهی نیستم که تحویل این موشکها را تایید یا تکذیب کنم”.روز گذشته “اسماعیل کوثری” معاون رئیس کمیسیون سیاست خارجه و امنیتی مجلس ایران اعلام کرد که روسیه عرضه قطعات ویژه اس-۳۰۰ را آغاز کرده است.مجموعه های موشکی “اس-۳۰۰″ در حال حاضر یکی از سیستم های برتر چند منظوره دفاع ضد هوایی در جهان محسوب می شوند. گفتنی است که هرکدام از این مجموعه ها می تواند تا ۱۰۰ هدف را ردیابی کرده و همزمان تا ۱۲ هواپیما تا ارتفاع ۲۷ هزار متری و شعاع ۲۰۰ کیلومتری را هدف قرار دهد. سال گذشته ایران اعلام کرد که روسیه آماده فروش این سیستم های به تهران است
عکسي گويا و زيبا از اعتراض سمبليک و شجاعانه دختران ايراني به حاکميت استبدادي و ضد زن ملايان
در 2008/12/23
خودکشی یک زندانی جوان در زندان رجایی شهر
در 2008/12/20
فعالان حقوق بشر در ایران
روز جاری زندانی جوانی به نام شاهین کتابی اهل شهریار که در زندان رجایی شهر کرج نگهداری میشد اقدام به خودکشی نمود.
این زندانی متهم به قتل که سومین سال حبس خود را در این زندان می گذراند ، در هنگام ارتکاب جرم حدود 17 سال و در زمان فوت 20 ساله بوده است.
شاهین کتابی در اندرزگاه 4 بند جوانان زندان رجایی شهر نگهداری میشد جسم بی جان وی پس از حلق آویز نمودن خود ، توسط سایر زندانیان یافت و به پزشکی قانونی جهت طی مراحل اداری منتقل شد.
روز جاری زندانی جوانی به نام شاهین کتابی اهل شهریار که در زندان رجایی شهر کرج نگهداری میشد اقدام به خودکشی نمود.
این زندانی متهم به قتل که سومین سال حبس خود را در این زندان می گذراند ، در هنگام ارتکاب جرم حدود 17 سال و در زمان فوت 20 ساله بوده است.
شاهین کتابی در اندرزگاه 4 بند جوانان زندان رجایی شهر نگهداری میشد جسم بی جان وی پس از حلق آویز نمودن خود ، توسط سایر زندانیان یافت و به پزشکی قانونی جهت طی مراحل اداری منتقل شد.
آيةا... جنتي: نبايد از انتفاضه كفش به سادگي گذشت
گزيده اي از افاظات جنتي به نقل از ايسنا
ایسنا: آیت الله احمد جنتی با اشاره به پرتاب لنگه کفش از سوی خبرنگار عراقی به بوش، گفت: «نباید از این انتفاضه لنگه کفش به سادگی بگذریم. آفرین بر این مردی که کفش هایش را پرتاب کرد. کفش های او باید در موزه سیاسی عراق برای همیشه نگهداری شود چرا که از هر اثری ارزشش بیشتر است و من پیشنهاد می کنم هر وقت در عراق و ایران تظاهرات ضد آمریکایی می شود با لنگه کفش باشد. این حرکت خیلی پیام دارد. دنیا هم پیام آن را دریافت کرده است.» امام جمعه موقت تهران با بیان این مطلب ادامه داد: «مردم عراق به دنبال این حرکت تظاهرات کردند البته این فرد را زندانی و معلوم نیست چه بلایی بر سر او می آید اما مردم عراق باید از او حمایت کنند. اگر قانونی است باید طبق قانون عمل شود.» وی خاطرنشان کرد: «آمریکا به بحرانی گرفتار شده که گیج شده و نمی داند چه کار کند. این فرصتی برای ماست که قدرت از آنجا کنار می رود و به طرف شرق و جمهوری اسلامی گرایش پیدا می کند
تجزيه طلبان وشيوه عملکرد شوم وخزنده اشان را بشناسيم
در 2008/12/19
تجزيه طلبان وشيوه عملکرد شوم وخزنده اشان را بشناسيمتجزيه طلبان که عموما شهامت وجرات بيان عريان تجزيه طلبي را ندارند اکثرا تحت پوشش وعنوان هويت طلب وترجيحا با طرح خواست فدراليسم تلاش دارند افکار و نظريات فاشيستي وشوم خود را به جامعه القا و نشر وبسط دهند،افرادي با اين نوع تفکر که معدود وانگشت شمار هستند براي اينکه حضور قدرتمند و پشتوانه گروهي از خود القا کنند،اغلب تحت عناوين انجمن و نهادهاي موهوم مختلف من دراوردي مذبوحانه مي کوشند تا با رخنه ونفوذ در رسانه هاي گروهي خارج از کشور اهداف خود را با محمل حقوق بشري پيش برند،در برخي موارد نيز با مخفي کردن خود در پشت سايتهاي بي نام ونشان،با هويتهاي مستعار و غير واقعي با نشر افکار مذموم جدايي خواهانه و همچنين اخبار سراسر کذب و تفرقه افکنانه به حيات ننگين خود ادامه دهند.يکي از عمده ترين سايتهاي مروج تجزيه آذربايجان سايت (بايبک) ميباشد،نويسنده واداره کننده ان که خود را در سايت با نام مستعار بايبک تبريزلي معرفي مينمايد کسي نيست جز عليرضا.ج. که خود را سخنگوي خود خوانده و تک نفره (آسمک) نيز ميخواند،اين سايت در کنار تلويزيون(گوناز تي وي)از اصلي ترين ارگانهاي اساسي و رسمي تجزيه طلبان به شمار ميرود که بودجه خود را نيز از دولت علي اف در جمهوري آذربايجان دريافت ميکنند و هدف نهايي نيز چنانکه «الهام علیاف»، رئیسجمهور آذربایجان، در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «گونی ـ آذر»،گفت: از جمله اقدامات من در زمان ریاست جمهوری، برقراری پیوند اقوام آذری زبان است. این پیوند اکنون به مرحله تشکیل دولت متحد- فدراتیو؟ واحد؟- آذربایجان با همکاری کشورهای ترکزبان از جمله کشورهای همسایه رسیده است. در این زمینه به توافقاتی نیز رسیدهایم که در آینده نزدیک شاهد نتیجه آن خواهیم بود.سايت بايبک همچنين در نشر اخبار دروغين با انگيزه هاي مشخص يد طولايي دارد ،براي مثال يکي از خبرهاي کاملا کذب وجعلي که حدود دو سال پيش در بايبک منتشر و توسط گوناز تي وي دنبال شد و جنجال و واکنشهي بسياري را بر انگيخت ،انتشار فيلم مجعول از سوزاندن برخي کتابهاي فارسي چون شاهنامه در آذربايجان! بود که بعدا نيز هيچ منبع مستقل و موثق ديگري اين خبر را تاييد نکردو هدف از ان نيز ايجاد نفرت و انرجار بين آذري ها و غير آذري ها بود که خوشبختانه با درايت و تيز هوشي مردم و اصحاب رسانه اين غائله و توطئه نيز خنثي شد.تحليل گران بر اين باورند، دامن زدن به اختلافات قومي و حمايت هاي وسيع و همه جانبه مالي و رسانه اي از تجزيه طلبان در دستور كار برخي از سرويس هاي جاسوسي كشورهاي بيگانه قرار دارد
چندين گزارش موثق نيز حاکيست که خانم فاخته.ز.که خود را رئيس انجمن دفاع از زندانيان سياسي آذربايجان ميخواند که شما بخوانيد انجمن دفاع از تجزيه طلبان اذربايجان،با مصادره به مطلوب کردن نام زندانيان سياسي وبا ارتباط گيري با برخي مقامات آمريکايي چون مايکل ليدن بحث وجود ملتهاي مختلف در ايران مطرح وبا ارايه امار غير واقعي سي ميليون نفري از اذري زبانها چنين عنوان کرده است که آذربايجا نيها در اکثريت و غير اذري ها چون فارسها در اقليت ميباشند!يکي ديگر از اقدامات ين عناصر معلوم الحال بامغزهاي منجمد ومتعصب اينست که اذري زبانهايي راکه دغدغه هاي ملي و مهيني دارند ومعتقد به يکپارچگي و حفظ تماميت ارضي هستند ومخالف هر گونه تجزيه طلبي ميباشند را در سايتهاي خود با عنوان(مانقورد)و در بهترين حالت غير آذربايجاني مينامند وحتي در مواردي به صورت برنامه ريزي شده با لجن پراکني و ... وارسال ان به رسانه هاي گروهي اغلب از طريق اي ميل ،وقيحانه ومفتضحانه تلاش ميکنند تا به زعم وخيال باطل خود چنين افرادي را منزوي وميدان را براي يکه تازي خود بي رقيب و خالي کنند.
فضائل عزیزان/29 آذر ماه 1387 برابر با 2008-12-19
آيةا... خزعلي: كفش خبرنگار عراقي را مي بوسم
در 2008/12/18
آيةا... خزعلي: كفش خبرنگار عراقي را مي بوسم
رسانيوز- آيةا... خزعلي، دبيركل بنياد بين المللي غدير، 25 آذر در همايش بزرگ ولايت در زنجان گفت: من كفش خبرنگاري كه به بوش لنگه كفش پرتاب كرد را مي بوسم.وي گفت: اين اقدام پرتاب كفش به نماد شيطان بود.
روزنامه قدس - روزنامه صبح ایران
حكم اعدام پنج زندانی در قم صادر گرديده است
بنابه گزارشهای دریافتی، این . احکام در روز هاي آتي به اجرا در خواهد آمد که احتما لا همگي نيز در ملاعام جهت ايجاد وحشت در بين مردم خواهد بود،در دو هفته گذشته براى 15 زندانی در قم حكم اعدام صادر شده است كه ده نفر از آنها اعدام شدهاند
جمهوري اسلامي ايران در رده دوم اعدامها در جهان قرار دارد
جمهوري اسلامي ايران در رده دوم اعدامها در جهان قرار دارد
ستادهاي خبري يکي از بازوان سرکوبگر وزارت اطلاعات است
در 2008/12/17
روشهاي برخورد وزارت اطلا عات با فعالان مدني ،روزنامه نويسان و فعالان سياسي
فضائل عزیزان -شهريور ۱۳۸۷
ستادهاي خبري اساسايکي از بازوان سرکوبگر وزارت اطلاعات است فلسفه وجودي ان ستادها که در همه شهرهاي بزرگ و کوچک مستقر هستند ؛جمع آوري اخبار،شناسايي واحضاروسرکوب فعالان وناراضيان سياسي و اجتماعي و فرهنگي است.معمولا ستادهاي خبري بعد از جمع اوري اطلا عات وتحقيقات مبسوط از منابع مختلف از جمله شنود مکالمات تلفني که مهمترين قسمت کارشان است، شخص مورد نظر را از طريق تلفني ويا ارسال برگه هاي احضاريه مانندي که فاقد هر گونه مهر وحتي امضا ميباشد ،به اين ستادها احضار و يا به اصطلاح خودشان دعوت! ميکنند.در وهله اول بازجويي با توجه به اطلا عات جمع اوري شده در مورد هويت وپيشينه و حتي موضوعات خانوادگي شخص احضار شونده تلاش ميکنند تا چنين وانمود کنند که همه چيز را ميدانند واين احضار نيز جنبه توجيهي داشته واين سوال و جوابها نيز صرفا يک مصاحبه دوستانه! ميباشدو در اکثر مواردنيز تلاش دارند تا شخص را خريداري ونهايتا در قبال اعطاي وجهه نقد و يا امتيازات اجتماعي ديگر وادار به سکوت و عدم فعاليت بکنند و به تدريج بعد از آلوده کردن به پول وادار به خبر چيني و يا به قول خودشان همکاري اطلاعاتي بکنند.
در وهله دوم اگر با شگرد فوق موفق به خريداري شخص احضار شونده نشوند با تهديد به دستگيري و پرونده سازي تلاش مضاعفي ميکنند تا فرد را مرعوب و وحشت زده کنند تا شايد از راهي که برگزيده منصرف شده و به حاکميت تمکين کند.در مرحله سوم با تحقير وشکنجه هاي (1)جسمي ورواني و پرونده سازيهاو ايراد اتهامات مختلف چون اقدام عليه امنيت ملي،تبليغ عليه نظام و ... شخص را به دادگاه معرفي وسپس روانه زندان مينمايند
لازم به ذکر است که پرونده هاي وزارت اطلعات معمولا به شعبه هاي خاصي در دادگستري ارجاع ميشوند که قضات اين دادگاها تحت نظر مستقيم حفاظت اطلاعات مستقر در دادگستريها ميباشند
فضائل عزیزان
شاهرودی رئيس دستگاه قضائیه رژیم در دیدار با سفیر استرالیا اعدام نوجوانان زیر 18سال راتایید كرد
در حالي که حاکميت و دستگاه قضايي اش پيشتر طي بخشنامه اي که در روزنامه اعتماد هم منتشر شد واينجاميتوانيد بيبنيد از قول شاهرودي گفته بود که:چنانچه متهمان زير 18 سال مرتكب اعمال مجرمانه شوند، حداكثر مجازات آنها حبس ابد خواهد بودو معاون قضايي دادستان كل كشور توضيح داده بودکه براساس اين بخشنامه مجازات افراد كمتر از 18 سال سن در مرحله نخست با يك درجه تخفيف به حبس ابد كاهش خواهد يافت و در مرحله دوم نيز به 15 سال حبس محكوم مي شوند اماشاهرودی رئيس دستگاه قضائی در دیدار با سفیر استرالیا اعدام نوجوانان زیر 18سال را تحت عنوان قصاص تایید كرد و گفت: ”در مورد اعدام اطفال كه این همه راجع به كشور ما تبلیغات شده است، پایان سن طفولیت در ایران 16سال است اما در دیگر كشورها 18سال و ما اعدام زیر 16سال نداریم، اما موضوعی به نام قصاص در قوانین ما وجود دارد“.
معاون پيشگيري اداره کل بهزيستي استان گيلان اعلام کرد:در استان گيلان به طور رسمي 50 هزار نفر معتاد زندگي مي کنند که نيازمند درمان هستند
در 2008/12/16
معاون پيشگيري اداره کل بهزيستي استان گيلان اعلام کرد: 81 درصد زندانيان استان گيلان، به مواد مخدر اعتياد دارند. به گزارش ايسنا، دکتر سعيد سادات منصوري، در نشست مشترک بهزيستي و سازمان آموزش و پرورش استان گيلان اظهار کرد: آموزش همواره مرکز ثقل بحث پيشگيري است و جامعه ما امروز با آسيب هاي اجتماعي همچون اعتياد روبه روست که پيشگيري از آن بر عهده تمام نهادهاست. وي گفت: با توجه به کاهش سن اعتياد و رشد بيماري ايدز در کشور در يک سال گذشته، معاونت پيشگيري بهزيستي به دنبال تعامل هرچه بيشتر با سازمان آموزش و پرورش جهت اجرايي کردن طرح هاي خود است. دکتر منصوري افزود: متاسفانه در استان گيلان به طور رسمي 50 هزار نفر معتاد زندگي مي کنند که نيازمند درمان هستند که 10 درصد اين افراد، معتادان تزريقي هستند. همچنين با تست اعتيادي که از همه زندانيان استان گيلان گرفته شده است، 81 درصد زندانيان که به دليل ارتکاب هر جرمي در زندان هاي استان هستند، اعتيار به مواد مخدر دارند. معاون پيشگيري بهزيستي استان گيلان با اشاره به مراکز پيشگيري و درمان موجود در استان، عنوان کرد: در مراکز بهزيستي گيلان، درمان هاي همه جانبه دارويي و غيردارويي شامل روانشناسي و مددکاري به مراجعان اختصاص مي يابد که در سال گذشته 5 هزار و 400 نفر به اين مراکز مراجعه کرده اند
روزنامه مردم سالاري نسخه شماره 1969 - 1387/09/26 -
در ج.ا. فساد و ارتشا بيشتر موجب ترقي بيشتر مقام ميشود
در 2008/12/15
مرد رشوه دهنده به نمایندگان ترفیع گرفت !
تریبون:یک مقام مطلع در معاونت حقوقی رئیسجمهور از ارتقای سطح سمت قبلی عباسی (مدیر دفتر دولت در مجلس که در زمان او ماجرای چکهای پنج میلیونی پیش آمد) خبر داده است.عباسی هماکنون به عنوان مستشار دیوان محاسبات مشغول فعالیت است.
تریبون:یک مقام مطلع در معاونت حقوقی رئیسجمهور از ارتقای سطح سمت قبلی عباسی (مدیر دفتر دولت در مجلس که در زمان او ماجرای چکهای پنج میلیونی پیش آمد) خبر داده است.عباسی هماکنون به عنوان مستشار دیوان محاسبات مشغول فعالیت است.
محکوميت يک فعال سياسي به تحمل شلاق در پارس آباد اردبيل
محکوميت يک فعال سياسي به تحمل شلاق در پارس آباد اردبيل
بنا به اخبار رسيده حسن بالایی یکی از فعالین پارس آباد مغان در روز شنبه 23 آذر 87 به ضربات شلاق محكوم شده است. بازداشت وى توسط نیروهای اطلاعاتی تبریز صورت پذیرفته و اين فعال 27 روز در سازمان اطلاعات تحت بازجویی ، تهدید و فشار های متوالی بوده است. فعالیت های کاملا مدنی، فرهنگی و در چهار چوب قانون آقای حسن بالایی بر همه، خصوصا بر مردم مغان کاملا آشکار است. از آن جمله مى توان همکاری با نشریه دانشجویی یاغیش و سر دبیری و مدیر مسئولی ویژه نامه آراز را نام برد. لازم به ذكر است كه دستگیری ها، سنگ اندازی ها و تهدید و فشار های بی مورد و متوالی كه از سالهای گذشته شامل حال این فعال بوده به هیچ وجه مانع خروج و تعدی این فعال از فعالیت های فرهنگی به روش های مدنی و قانونی نشده است.
بنا به اخبار رسيده حسن بالایی یکی از فعالین پارس آباد مغان در روز شنبه 23 آذر 87 به ضربات شلاق محكوم شده است. بازداشت وى توسط نیروهای اطلاعاتی تبریز صورت پذیرفته و اين فعال 27 روز در سازمان اطلاعات تحت بازجویی ، تهدید و فشار های متوالی بوده است. فعالیت های کاملا مدنی، فرهنگی و در چهار چوب قانون آقای حسن بالایی بر همه، خصوصا بر مردم مغان کاملا آشکار است. از آن جمله مى توان همکاری با نشریه دانشجویی یاغیش و سر دبیری و مدیر مسئولی ویژه نامه آراز را نام برد. لازم به ذكر است كه دستگیری ها، سنگ اندازی ها و تهدید و فشار های بی مورد و متوالی كه از سالهای گذشته شامل حال این فعال بوده به هیچ وجه مانع خروج و تعدی این فعال از فعالیت های فرهنگی به روش های مدنی و قانونی نشده است.
یک محکوم به سنگسار در شیراز از زندان گریخت
در 2008/12/13
یک محکوم به سنگسار در شیراز بنام مهدی الف طی یک فرصت بدست آمده صبح امروز مورخ ۲۳ آذر در مرخصی ساعتی با در گیری با ماموران بدرقه زندان گریخت. ماجرا اینچنین است که نامبرده از یک ماه پیش به اتهام زنای محسنه در زندان شیراز بسر می برد.و به علت فوت یکی از بستگان درجه1 قاضی ناظر بر زندان با چهار ساعت مرخصی تحت الحفظ وی موافقت کرده بود.که نامبرده با استفاده از این فرصت بعمل آمده از زندان فرار کرد.
تشديد اقدامات رژيم براى سانسور اينترنت
در 2008/12/12
سعید مرتضوی دادستان رژیم در تهران برای مقابله با سایتهای اینترنتی اعلام كرد: برای برخورد با فعالیت سایتهای الحادی مجموعهیی در دادستانی تشکیل شده است و بهطور ویژه ضمن ردیابی و شناسایی، با این سایتها برخورد قانونی و قضایی میکنند. وی افزود: به همین منظور گروهی از متخصصان رایانه در دفتر اینترنت دادستانی تهران و با همراهی دو بازپرس ویژه و همکاری و هماهنگی با نیروهای اطلاعاتی، اقدامهاى لازم را انجام میدهند. دادستان تهران همچنین از تشکیل دادسرای ویژه جرائم اینترنتی“ برای مقابله با سایتها خبر داد.
پیشنهاد سپاه به احمدی نژاد: دعوت تلویزیون های لس انجلسی به ایران!
پیشنهاد سپاه به احمدی نژاد: دعوت تلویزیون های لس انجلسی به ایران!
پنجشنبه ۲۱ آذر ۱٣٨۷ - ۱۱ دسامبر ۲۰۰٨
• نشریه ی ارگان سیاسی سپاه پاسداران فعالیت تلویزیون های لس آنجلسی را به نفع جمهوری اسلامی ارزیابی کرد ...
دفتر سیاسی سپاه پاسداران به مسوولان دولت نهم پیشنهاد کرد تا مدیران تلویزیون های ماهواره ای مستقر در لس آنجلس را برای دیدار از ایران به کشور دعوت کنند. به گزارش «روز انلاین»، هفته نامه صبح صادق ارگان دفتر سیاسی سپاه، که تحت نظر نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران اداره می شود، در گزارشی فعالیت شبکه های تلویزیونی لس آنجلسی را به نفع جمهوری اسلامی دانست و توصیه کرد "مسئولین وزارت خارجه و میراث فرهنگی با توجه به برنامه ای که ریاست محترم جمهوری، دکتر احمدی نژاد برای بازدید ایرانیان خارج کشور پیشنهاد کرده اند، ترتیبی اتخاذ نمایند که مسئولین تلویزیون های لس آنجلسی را در قالب یک تور توریستی به ایران بیاورند." ارگان دفتر سیاسی سپاه ادعا کرده که هدف از این پیشنهاد آن است که مدیران شبکه های تلویزیون های لس آنجلسی "میزان پیشرفت های نظام جمهوری اسلامی را ببینند تا خاطره های ٣۰ سال قبل از ذهن آنان زدوده شود و یک ایران پیشرفته تر را آرزو کنند." در این گزارش همچنین با اشاره به اینکه "اگر ما تلویزیونهای ضد انقلاب را نداشتیم چه کسی می توانست آنقدر خوب از ایران حمایت کند" تاکید شده که چنین رسانه هایی "دو نقش کلیدی را ایفا کرده اند؛ اول آنکه بسیاری از بودجه های براندازی نرم آمریکا را بلعیده اند بدون آنکه بتوانند جنبش ی قوی را در ایران ایجاد کنند که تامین کننده منافع آمریکا و غرب در ایران باشد و دوم اینکه اعتماد مردم را به سیستم سیاسی نظامی جمهوری اسلامی بیشتر کرده اند." گزارش دفتر سیاسی افزوده: "برنامه های کم عمق، سطحی و انتقادهایی که از ستون خوانندگان روزنامه های داخلی و حتی دولتی فراتر نمی رود، عملا هیچ آلترناتیوی را برای جمهوری اسلامی ایران باقی نگذاشته است." این گزارش با اشاره به افزایش شبکه های ماهواری فارسی زبان، از تلویزیون های لس آنجلسی به عنوان تلویزیون هایی "استودیو محور" نام برده و خاطرنشان کرده: "از ویژگی های منحصر به فرد این رسانه ها ارائه تحلیل های سطحی، پرداختن به جاذبه های کذایی، پخش ساز و آواز، تبلیغ کالا درکنار دکور برنامه ها، استفاده از ادبیات کوچه بازاری و عوام فریبی است." دفتر سیاسی سپاه در این گزارش همچنین با اظهار خوشحالی از سطحی بودن برنامه ها و انتشار غیر حرفه ای اخبار تاکید کرده: "انتقادات از این رسانه ها را به خود آنها واگذار می کنیم، زیرا آنچه برای جمهوری اسلامی ایران حاصل شده است از این تلویزیون ها مثبت است. به گونه ای که بسیاری از مجریان این تلویزیون ها همدیگر را مورد حمایت ایران می دانند." در این گزارش بزرگترین دستاورد شبکه های لس آنجلسی انصراف گروه های داخلی از راه اندازی تلویزیون ماهواره ای ذکر شده و ادعا شده که به دلیل عملکرد ضعیف تلویزیون های لس آنجلسی، برخی از احزاب و گروه های سیاسی در داخل کشور که قصد راه اندازی تلویزیون ماهواره ای داشته اند از این کار منصرف شده اند.