اين نامه تکان دهنده يکي از نامه هاي کوروش احمدي است بعد از ربوده شدن دخترش توسط سربازان گمنام خامنه اي

اين نامه تکان دهنده يکي از نامه هاي کوروش احمدي است که گويا با توجه به عدم رسيدگي ج.ا.در خرداد هشتاد و پنج بعد از ربوده شدن دخترش توسط سربازان گمنام خامنه اي خطاب به وجدانهاي بيدار افکار عمومي نوشته بود



دختر کوروش احمدی ربوده شده است

کوروش احمدی هستم جهت اطلاع و هر گو نه اقدام نظر شما را به مطالب و ظلم و ستمی که از طرف حکومت آخوندی بر ما میرود جلب می کنم بنده در سال 82 به اتفاق تعدادی دیگر از دو ستانمان در کرج و تهران دستگیر و بعد از تحمل 80 روز سلول انفرادی و 120 روز زندان عمو می با قرار و ثیقه 50 ملیون تومانی از زندان آزاد و بعد از چند هفته تو سط شعبه 1 دادگاه انقلاب کرج به 3 سال حبس تعلیقی به مدت 5 سال محکوم شدم مجدا در سال 83 به خاطر نو شتن کتابی که بر گر فته از دوران مبارزاتی و زندان بود به نام بهای آزادی دستگیر و علارقم اینکه در دادگاه گفته شد این نو شته ها هیچ کجا منتشر و یا چاپ نشده است باز هم بعد از تحمل 40 روز زندان انفرادی و 100 روز زندان عمومی آزاد شدم در طول این چند سال مبارزه من بر علیه حکومت استبدادی جمهوری اسلامی بارها خا نواده من بخصوص دخترم شیما احمدی 17 ساله که در کنار من گزارشات زندان را به خارج کشور انتقال میداد مورد تهدید بازداشت و شکنجه روحی روانی و جسمی قرار گر فتند حتی و زارت اطلا عات بار ها دخترم را تهدید کرده بود که اگر دست از مبارزه بر ندارد او را خواهیم کشت و یا با روشهای خواست خود مورد تجاوز قرار خواهند داد که در این زمینه عوامل مزدور اطلا عات در سال 83 شیما دخترم را به مدت 3 روز ربودند و بعد از مدتی .... او را رها کردند که من بعد از آزادی هر چه تلاش کردم که از طریق قانونی مسئله را به گو ش حا کمان بر سانم موفق نشدم و بدتر مورد تهدید قرار گرفتم من به همراه خا نواده ام به مبارزه ادامه دادیم تا اینکه بار دیگر اوباش اطلا عات که همیشه در خدمت آن سازمان می باشند بار دیگر دخترم را در 12/2/85 روبودند و از من خواسته شد که اگر شهر کرج را ترک نکنی و به یک مکان دور افتاده نروی دخترت را مورد تجاوز قرار میدهیم که بنده با طرح شکایتی به دادسرای عمومی و انقلاب کرج مو ضوع را پیگیری کردم و تو انستم با پول زیاد وکیل بگیرم در همان اول کار وکیلم گفت متا سفانه در جا معه ما برای زن ارزشی قائل نیستند چه برسد که جنبه سیاسی نیز داشته باشد به هر حال با پیگیری های زیاد افراد خاطی را شناسائی و به دادگاه معرفی کردیم که باز هم دادگاه شعبه چهارم دادسرای عمومی و انقلاب کرج یک آخوند بود بنام جویباری که میدانستم در دلش راضی به این امر نبود ولی چون اطلاعات پشت جریان بود ما را بدون نتیجه و به نفع مزدوران نظام پرونده را بستند و پیگیری نکردند تا اینکه روز گذشته بار دیگر وکیلی دیگری را در جریان قرار دادیم تا شاید بتوانیم احقاق حق کنیم هر چند که میدانیم بی نتیجه است و دخترم شیما به دست این جا نیان اسیر می باشد نمی دانیم این درد را به که بگوئیم در جا معه ایی که اسلام ناب محمدی حاکم است ! ! ! ؟ این گونه مبارزین درون مرز را وادار به سکوت می کنند حال شما که یک فعال حقوق زنان و حقوق بشر هستید به من بگوئید آیا با این وضع میشود دست به صلاح نبرد و مبارزه بدون خشونت و مسالمت آمیز کرد ؟ خانم رویا تیموری با مبارزان و خا نواده های آنها با شدید ترین وضع ممکن و با قوانین قرون وسطائی بر خورد می کنند خانم تیموری شما بگوئید ما مبارزان داخل کشور چه کنیم من دخترم را از دست دادم ودر چنگال دژ خیمان گرفتار می باشد آیا بیشتر از این باید هزینه داد ؟ گناه ما چیست که اپوزسیون خارج کشور نمی توانند متحد شوند تا دست در دست یکدیگر ایران را آزاد کنیم آیا بیشتر از این باید ظلم و ستم آخوند ها را تحمل کنیم ؟ تا به کی ؟ و تا کجا ؟ حال با این وضعیت ببینید که مادر شیما و مادر شیما ها در ایران چه می کشند ؟ ؟ ؟ نمی دانم ......................کوروش احمدی ا کرج
سه شنبه 16 خرداد ماه سال 1385 در ساعت 5:40 PM

0 comments: